Select All
  • | 𝗕𝗹𝗮𝗻𝗸𝗲𝘁𝗮𝗰𝗶𝘁𝘆 | ᵛᵏᵒᵒᵏ
    703 127 3

    { وضعیت مولتی‌شات: ﮼اتمام‌ یافتــه } - این چیه؟ دادخواست طلاق؟ برگه‌های تو دستش رو که مثل وزنه‌های چند صد تُنی بین انگشت‌هاش سنگینی می‌کرد کمی پایین آورد و خیره به نگاه فراری و بی‌تفاوتِ پسر بزرگ‌تر، با ناباوری لب زد: - می‌خوای طلاقم بدی تهیونگ؟ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : 𝖺𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝗋𝗈𝗆𝖺...

    Completed  
  • ⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️
    168K 20.9K 32

    - با من ازدواج کن ژنرال. - این یه دستوره سرورم؟! چی میشه اگه بیشترین اختیار رو در کشور داشته باشین اما نتونین کاری انجام بدین به خاطر تبعیض‌های جنسیتی؛ کیم تهیونگ به عنوان یه شاهزاده که امگا متولد شده تا قبل از ازدواج هیچ اختیاری برای امور کشور نداره به خاطر قانون «امگاها حق سلطنت ندارن» شما بودین چیکار می‌کردین؟ کاپل...

  • Deadly human weapon
    4.8K 1K 15

    بخشی از فیک: امگای مذکر باردار بود! برای امگای بیست ساله ای که نه مارک شده، نه ازدواج کرده، نه حتی دوست پسر و پارتنر دارد، این یک رسوایی ویران کننده محسوب میشد، خلاصه: امگای جوان به قصد تحمل درد خیانتی که بهش شده برای مست کردن به بار میره و این مستی به درگیری با یک گروه گنگستر خطرناک، و بارداری ناخواسته و رشته ا...

  • 𝐎𝐂𝐄𝐀𝐍 𝐒𝐌𝐎𝐊𝐄
    1.6K 230 3

    [درحال آپ!] خلاصه: در جهانی که امگاها هیچ ارزشی در برابر آلفاهای زورگو نداشتن، جئون جونگکوک، آلفای مغرور به کیم تهیونگ، امگای سخت‌کوشی برخورد می‌کنه که از آلفاها متنفره و برای آزادی می‌جنگه! - فکر نمی‌کنی داری تند پیش می‌ری امگا؟ - مثل اینکه به‌جای گردنت باید زبونت رو ببرم! ژانرها: امگاورس، اکشن، تاریخی، درام، پاوربا...

  • Cursed Omega [Vkook]
    125K 16.6K 40

    " در حال آپ... " اتفاقی توی جشن تولد پادشاه والمیر رخ داد که حتی توی ترسناک ترین کابوس های شبانه‌ی مردم اون سرزمین هم نمیتونست به این شکل رخ پیدا کنه‌. پادشاه جفتش رو ملاقات کرد! جفتش یک امگای عادی نبود! یه پسر امگا بود! درواقع تنها پسرامگای که، پادشاه و مردمش تابه‌حال شاهدش بودن. البته این فقط شروع داستان سرزمین وال...

    Mature
  • 𝑯𝒚𝒖𝒏𝒈 𝒐𝒓 𝒎𝒂𝒕𝒆𝟐
    17.7K 3.5K 22

    •𝑵𝒂𝒎𝒆 𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏: 𝑯𝒀𝑼𝑵𝑮 𝑶𝑹 𝑴𝑨𝑻𝑬 •𝑴𝒂𝒊𝒏 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵 •𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓: 𝑨𝑵𝑮𝑺𝑻, 𝑺𝑴𝑼𝑻, 𝑰𝑵𝑪𝑬𝑺𝑻, 𝑴𝑷𝑬𝑹𝑮, 𝑶𝑴𝑮𝑨𝑽𝑬𝑹𝑺, 𝑫𝑹𝑨𝑴𝑨 °زمان آپ: نامعلوم🧸🖤 برای خوندن پارت ۱ تا ۱۵ به پیج قبلیم koomini13 مراجعه کنید 🙏💗

  • The scent of My peach blossom [Kookv]
    38.1K 6.6K 29

    🍑🌸رایحه ی شکوفه ی هلوی من🌸🍑 KOOKV~🌸↩️main | & secret 🎐 Summary~ ✔️کیم تهیونگ امگایی دوست داشتنی همراه با یک زندگی آروم و دل پذیره ، هر چند زندگیش از روزی که فهمید بیماری قلبی خطرناکی قراره دوران بارداریش رو خطرناک و حتی منجر به مرگش کنه پیچیده شد....! ✔️درکش انقدر سخته که تمام دنیا با هفت میلیارد جمعیتش و تمام و...

    Mature
  • 𝓜𝓸𝓱𝓮𝓫𝓪𝓽
    148K 27.2K 52

    _ بهت گفتم من گی نیستم، انقدر سخته گورتو از توی تخت من گم کنی؟ جونگ‌کوک عصبی سمتش غرش کرد. _ فکر کردی برای من فرقی میکنه پرنس باشی یا هر کس دیگه ای، فعلا همسر منی؟ تهیونگ ترسیده بود. گاهی اون چهره بامزه جونگ‌کوک میتونه وحشت ناک تر از هر جنایتکاری به نظر برسه. _ نزدیک تر بیای نگهبان رو صدا میزنم؛ برو عقب. چشم های جونگ...

    Mature
  • Flower crown
    56.3K 9.5K 31

    [امگاورس♥︎] کیم تهیونگ امگای زیبایی که وقتی حامله بوده از پک قبلیش فرار میکنه، بخاطر رفتار بد گرگینه ها برای اینکه یه امگای نره که باعث میشه مشکل اعتماد پیدا کنه. جئون جونگکوک یه الفای خون حقیقی که صاحب یکی از بزرگترین‌ پک های جهان، پک چوب دارک. برای تهیونگ زندگی یه مبارزه‌ست، که توی این مبارزه باید به فکر پسر الفاش ه...

    Mature
  • 𝐏𝐚𝐫𝐚𝐧𝐨𝐢𝐚[𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕]
    67.8K 9.8K 68

    «داره بهم سخت می‌گذره، الان بیست ساله که داره سخت می‌گذره. باید چیکار کنم؟ می‌خوای ماشین رو بردارم و با هم، بریم ته دره؟ یا میخوای، یه وزنه من دست بگیرم و یکی هم به تو بدم، بعد، بریم وسط دریا تا غرق بشیم؟ می‌خوای فردا شب، مست کنیم و بعد، از پنجره‌های قدی همین خونه، بپریم؟ اگه تو باشی، از مردن نمی‌ترسم. اگه تو باشی، دی...

    Mature
  • Rebel (AU)
    86.9K 14.8K 37

    هفت سال پیش وقتی جونگ‌کوک رو از دست داد بابونه‌اش هفت ماهه باردار بود و منتظر تولد دختر کوچولوشون بودن؛ اما حالا اون رو درحالی پیدا کرده بود که شکمش کاملاً صاف بود و توی شرایط جسمانی اسف‌باری قرار داشت! +می‌شه بپرسم چرا من رو جونگ‌کوک صدا می‌زنید؟ _ت... تو... من رو نمی‌شناسی؟ Writer: Ashil Couple: Vkook Genre: Omegave...

    Mature
  • My you
    257K 38.9K 50

    _شانس آوردی آلفا، امگای قوی داری؛ با وجود شدت بالای ضربه، اما آسیب شدیدی بهش وارد نشده و مهم‌تر از همه اگه در حالت انسانی چنین آسیبی می‌دید درجا بچه‌اش رو از دست می داد؛ اما چون در حالت گرگینه... تهیونگ که تا اون لحظه با دقت به حرف‌های ساحره گوش می‌داد با شنیدن قسمت دوم جمله، ابروهاش جمع شد و حرف‌های ساحره رو قطع کرد...