asmr (yoonmin)
jimin: هیونگ از حالت لبات خوشم اومده حاضری برای ویدیو جدید یوتیوبم با من کیس اسمر انجام بدی؟ (Seen) هاه، فکر کنم سرت خیلی شلوغه ببخشید که مزاحمت شدم By: kooklody
jimin: هیونگ از حالت لبات خوشم اومده حاضری برای ویدیو جدید یوتیوبم با من کیس اسمر انجام بدی؟ (Seen) هاه، فکر کنم سرت خیلی شلوغه ببخشید که مزاحمت شدم By: kooklody
دژاوو (پیش از این دیده شده) کاپل:ورس( ویکوک ، کوکوی)، یونمین ژانر: ماجراجویی، انگست، رمنس،جنایی،اکشن، روانشناختی،اسمات برشی از داستان: -و میدونی چیه ؟ تو منو تو شرایطی گذاشتی که خیلی یهویی به خودم اومدم و دیدم گیر کردم بینه اینکه بخوام منتظرت بمونم تا خوب شی و یا بخوام فراموشت کنم تا خودمو از باتلاقه دوست داشتنت بکشم...
*هیونگ دارم بهت میگم به منم خوش گذشت. یونگی زانوهاش رو بغل کرد. نمیتونست حالت چهره جیمین رو تو تاریکی تشخیص بده. -هیونگ من خوشم اومد. وقتی چشمام رو گرفتی خوشم اومد. -جیمینا... * کاپل:یونمین
𝐓𝐡𝐞 𝐓𝐫𝐚𝐩 تله 🔖|• بین آدمهایی که با ماسکهای روی صورتشون دور و اطرافش در حال رقص و شادی بودن داشت به دنبال شخصی بهنام کیمویکتور(تهیونگ) میگشت. مردی دورگه با چشمهای فریبنده و تیلههای آبی رنگ که قاچاقِ انسان انجام میداد! بازرس جئون قرار بود درآینده به عنوان یک پلیس مخفی به جای پسر عموی کیمویکتور وارد عم...
"میدونی با این مدل مردنت ریدی؟" "ببخشید ولی من شما رو میشناسم؟" "بیا یه لیست از ارزوهای قبل مرگمون درست کنیم" "صبرکن چی؟" _________ وقتی که یه مرد مبتلا به سرطان معده که فقط میخواد زندگی خودش رو تموم کنه، با یه مرد مبتلا به سرطان خون که میخواد بدون پشیمونی ریق رحمت رو سربکشه آشنا میشه. Genre: comedy ,romance, smut...
{𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥} ″امروز دوباره با مامان بابام بحثم شد...″ ″بخاطر من؟ ″ ″بخاطر علاقم .″ ″متاسفم...″ ″بابت علاقم؟″ ″نه! نمیدونم... بابت اینکه بخاطر من اذیت میشی″ ″ولی من دوستش دارم...″ ″پس تا آخرش شرمندتم″ ″منم تا آخرش عاشقتم...″ ※Couple: Namjin※ ※Genre: Romance,Slice of life,Drama,Angst※ ☁ 3 in #kimseokjin ☁
-ببین جیمین..بهتره این مسخره بازیا رو هر چه زودتر تمومش کنی ! تو یه دانش آموزی و باید فکرت پیش درس و مشقت باشه نباید وقتت رو صرف احساسات پوچ و بی ارزشی بکنی که هیچ عاقبتی هم نداره! با شنیدن این حرفها خشکم زد من همین الان توسط کراشم رد شدم! ... 📍این عی یو شامل فیک چت و فیک توییته و پارت های کوتاهی داره در حال حاضر توی...
🍊کامل شده💫اون پسر کله نارنگی قبلا یکی از بهترین دوستام بود..الان همکار،همخونه و همینطور دوست پسر داداش احمقم! اما چرا بین این همه آدم داداش من؟چرا از بین این همه پلیس اون اومد تیم ما؟چرا از بین این همه آدم با اون همخونه شدم؟نمیدونم!! این سرنوشت منه؟ واقعا مطمئن نیستم! ... [وضعیت:پایان یافته🫧] 🍊فیکشن:کله نارنگی 🍒ک...
فصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشته و وجود خارجی ندارند🚫
{𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥} -بقیه کجان؟ +نمیدونم خبر ندارم -یعنی چی؟ +از بعد اون روز دیگه ندیدمشون -اون روز؟ کدوم روز؟ +فردای خاکسپاری تو... ❁Couple: Namjin❁ ❁Side Couple:Vkook❁ ❁Genre: Romance,Slice of life,Drama❁ ⟭⟬1 in #Jin ⟭⟬ ⟭⟬2 in #Namjin⟭⟬ ⟭⟬1 in #جین⟭⟬
پارک جیمین چهارده ساله دیوونه ی عکاسی دارکه و موفق میشه با کاراش اسطوره اش مین یونگی رو تحت تاثیر قرار بده و شاگردش بشه توی این راه اون ادمهای جدیدی رو ملاقات میکنه و احساس میکنه خوشحاله ولی این واقعا همه ی اون چیزیه که جیمین قراره باهاش رو به رو بشه؟
[Complated🏷] جئون جانگکوک به خوندن داستان های جنایی و معمایی علاقه زیادی داشت، معمولا تمام وقتش رو به جای درس صرف خوندن پروندههای حل نشده میکرد و تا ساعتها خیره به یک نقطه تحلیل و شواهد خونده شده رو مورد بررسی قرار میداد تا با افکار خودش به نتایجی برسه؛ و در آخر اونها رو توی صفحهی توییترش به اشتراک میذاشت. مدت...
๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره...
کیم تهـیونگ پسری که میتونه ذهـن بخونه، طی یک مـاموریت خاص و برای گرفتن انتقام یک کـینه قدیمی، با جئـون جونـگکوک یک افسر پلیس تازه کار وارد یک هتـل کاپـلی و مرموز میشه و چی میشه اگه پایان این مـاموریت جوری که می خواد پیش نره؟! قسـمـتی از فـیـک ونــوم : کیـنه یا درد چیزی بود که توصـیفش می کرد و به زندگـیش معـنا می بخشید...
جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی میدونه کیه و نه میدونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده...
◈ BTS VER ◈ 🚫 𝐕𝐈𝐎𝐋𝐄𝐍𝐂𝐄 𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆 🚫 ♻️_این فیک به شدت خشنه دوستان و به خاطر ژانر روانپریشی که داره،ممکنه برای کسانی که تاثیر پذیری بالایی دارن یا افراد زیر 20 سال مناسب نباشه...لطفا رعایت کنین.این اخطار جدیه... همچنین اگر روی بایستون حساسین یا از صحنه های خونریزی نفرت دارین،بهتره همین الان از خوندنش صرف...
شرط شماره ی 0 : دروغ گفتن ممنوع! 🚫 مثل اینکه (بابابزرگ جونگ این) حالا حالا ها قرار نیست بیخیال ما هفت تا بشه! این بار چه چیزایی انتظارمون رو میکشن؟ هیچ ایده ای ندارم.. ولی آیا قراره همون هفت نفر باشیم؟ اوه نه بیبی... مثل اینکه این بار مهمون داریم! **فصل دوم فیکشن رومر** _ کامل شده ✅
شایعه شماره 0 : خود ارضایی ممنوع! 🚫 اینجا یه زندان خیلی خوشگل و گرم و نرم با کلی طلسم های منحرفانه و شق کنندس که ما باید تحملش کنیم تا وقتی که اون تیکه کاغذ فاکی رو پیدا کنیم... مطمئنم قرار نیست خوش بگذره! _ کامل شده ✅
مثل همیشه خرگوش گستاخ درون جونگکوک وادارش میکرد که سرنوشت رو عوض کنه وشرایط رو تغییر بده حتی اگر این چیزی بود که اصلا به نفعش نبود... . . . . . فصل پایانی bratbunnykills
[ کاپل اصلی: Yoonmin ] [ کاپل فرعی : Vkook | Namjin ] [ ژانر : Romance | Fantasy | Fluff | SliceOfLife | AU | Drama ] خلاصه : ~[ جیمین برای تعطیلات تابستونه به خونه مادربزرگش میره که وسط یه جنگل عجیبه. اوایل خیلی برای اینکه مجبور شده از تعطیلات رویاییش همراه دوستاش بگذره ناراحته ولی کم کم اتفاقاتی میوفته که جیمین آرز...