Nyctophilia |VKOOK|
نیکتوفیلیا ______________________________ سایه ای که از تاریکی میترسید. | یک داستان کوتاه |
نیکتوفیلیا ______________________________ سایه ای که از تاریکی میترسید. | یک داستان کوتاه |
جئون جونگکوک وارث بزرگترین شرکتهای زنجیرهای دل به پسر رقصندهای میبازه. و چی میشه اگر سر و کلهی افعی وسط زندگی شیرینشون پیدا بشه؟ افعی مار خوش و خطخالی که هرکسی اون رو ببینه کشته میشه. + امشب، دوستداشتم بدون توجه به کل اون مهمونی، روی اون میز خَمِت کنم و بفاکت بدم ته. _ پس باید خَمَم میکردی و اونقدر محکم تو...
[پایان یافته] تهیونگ، پسر دیوونهای که از زندگی روزمره و آدمهای بیدرک و احمق اطرافش خسته شده بود. چی میشه اگر پسری با عطر قهوه و شکلات تلخ وارد زندگیش بشه و تمام معادلاتش رو به هم بریزه؟ "_ همراهم از چیزی که فرستادین، خوشش نمیاد. رییس کافه یه تای ابروش رو بالا داد و آرنجش رو روی پیشخوان گذاشت، خم شد و گفت: _ کی به...
جانگکوک داستان بیماره...البته نه یه بیماری جسمی!یه بیماری روحی روانی به اسم social anxiety disorder یا اضطراب اجتماعی! اون تو ارتباط برقرار کردن و روابط اجتماعی صفره و از قضاوت شدن و مورد آزار قرار گرفتن میترسه... ولی شاید یه فرشته محافظ تو زندگیش بتونه اوضاع رو بهتر کنه...؟! کاپل:کوکوی،ویکوک زمان آپ:نامنظم پارتای اول...
Sweet trouble~ دردسر شیرین~ ఌ︎༄ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆-𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆-𝒔𝒎𝒖𝒕 تهیونگ فقط میخواست سفارش کیکش و ببره تو ساختمون شرکت معروف(golden dream)اما اشتباهی به شخصی برخورد میکنه و از قضا اون شخص رئیس اون شرکت از آب درمیاد،تهیونگ درمقابل خراب کاریش باید بهایی بپردازه اما چه...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] "برادران کیم بجز تهیونگ؟!" این صدای زمزمه ی زیر لبیِ تهیونگ بود که خیره به تابلوی رستوران زنجیره ایِ پدرش، که حالا به برادرانش به ارث رسیده بود، نگاه میکرد و با حرص دستهاش رو مشت کرده بود! ثانیه ای بعد پوزخندی زد و به این فکر کرد که مگه چی از اونا کمتر داره که نمیتونه رستوران خودش رو راه بندازه و...
جونگکوک شماره جیمین رو اشتباه وارد میکنه و شماره ای ک بهش پیام میده شماره رئیسشه که ازش متنفره _میشه از پنجره اتاقش پرتش کنم پایین ؟ +کیو؟! _رئیس لعنتیمو " اسمات نداره ! " کاپل : ویکوک ژانر:کمدی ،چت،هپی اند،سوییت شروع :28 اوت 2022 پایان : 8 سپتامبر 2022 "پایان یافته" By : imfelixi
+لطفا...بزار برم...همه چیز وحشتناکه! پسر کوچکتر رو بغل کرد و کنار گوشش اروم لب زد -همه چیزو درست میکنم ... همیشه کنارت میمونم Main couple : vkook Sub couple : yoonmin - namjin - bXg Genre : omega verse - romance - angst - happy end
🖤آسمان کبود🖤 [کامل شده] [فصل دوم فن فیکشن دریای سیاه] گفت: "بخاطر خودت از تو دست کشیدم،برای اینکه بیشتر آسیب نبینی!" مثل این می موند که تو دریا غرق بشم و آخرین تلاشهاش رو هم برای نجاتم دریغ کنه! چطور میشد بدون اون آسیب نبینم؟ انگار نمی دونست آینده ی آرزوهام به بودنش بنده! دست هامو در حین غرق شدن رها کرد تا آسیب نبی...
🌊دریای سیاه🌊 [کامل شده] دست هایش به رنگ خون آغشته شده...گونه هایش به رنگ اشک... چشم هایش فریاد میکشند و لب هایش بر هم دوخته شده اند.. این دریای سیاه دریا نبود، مرداب بود، باتلاقی بود برای فرو بردن احساساتش.. او مانده بود بی عشق، بی روح، بی جسم، او مانده بود بدون او.. ~~~ "گریه نکن. مردم فقط توی فیلما به خاطر عشق می...
[فقط امروز] تو همیشه بودی،حتی توی لحظاتی که حضورت رو احساس نمیکردم هم نگاهت روی من بود و به فکرم بودی اما...چرا من باید یک روز رو چندین بار زندگی میکردم تا بالاخره پیدات کنم؟ {اتمام یافته} کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:؟؟؟ ژانر:مینی فیک،فانتزی،رمنس،اسمات،اسلایس آو لایف،مدرسه ای،مدرن
{ وضعیت مولتیشات: ﮼اتمام یافتــه } - چرا باید اشتباه سه سال پیشم رو جشن بگیرم؟ - چی...؟ - گفتم ازت خسته شدم! خدایا حالا دارم میفهمم وقتی تصمیم به ازدواج با آدم حوصلهسربری مثل تو گرفتم، چهقدر احمق و سطحینگر به نظر میرسیدم." نگاه بُهتزدهی تهیونگ اون هم درحالیکه بدون هیچ حرفی فقط جلوی لرزش نامحسوس لبهاش رو می...
{ وضعیت مولتیشات: ﮼اتمام یافتــه } - چرا باید اشتباه سه سال پیشم رو جشن بگیرم؟ - چی...؟ - گفتم ازت خسته شدم! خدایا حالا دارم میفهمم وقتی تصمیم به ازدواج با آدم حوصلهسربری مثل تو گرفتم، چهقدر احمق و سطحینگر به نظر میرسیدم." نگاه بُهتزدهی جونگکوک اون هم درحالیکه بدون هیچ حرفی فقط جلوی لرزش نامحسوس لبهاش رو...
- قرارمون این بود که با کمک هم ذره ذره این مانع رو از سر راه برداریم.قدم به قدم. من ازت خسته نمیشم. ولی اگه یه روزی شدم، تو منو برگردون به اون جایی که بهش تعلق دارم...توی آغوش خودت. ته! میدونی چی منو اذیت میکنه؟ اینکه هرباری که بهت نزدیک میشم، میترسم باعث آزارت بشم.ولی اگه تو احساسات اون لحظه ات رو باهام درمیون بذاری...
ازدواج اجباری [Completed] ژانر : ازدواج اجباری-امگاورس-مافیایی-درام-امپرگ-رمنس-اسمات گاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : جنلیسا خلاصه داستان : تهیونگ با اعتماد به نفسی که عاشق پلاس بودن توی خیابونا و خوش گذرونیه و زور هیچکس بهش نمیرسه و جونگ کوک آروم و گوشه گیر که زیر زور خانوادش از همه ی علایقش گذشته و با کلی غم و درد زند...
خشم و خون جلوی چشمان پدرخوانده را گرفته بود و این فرزنده خوانده ی اسیرش بود که بهای ان انتقام را با دست و پاهای فلج شده اش میداد،پدرخوانده فقط دنبال خون کیم سارا بود و پسرخوانده اش،جئون جونگ کوک،دنبال ازادی! _اون مرد احساساتی بود،به شدت احساساتی. یادمه توی پرورشگاه یه بچه ی فقیر بودم که لباسای تنش پاره بود و بوی فاضلا...
جونگکوک، پسری که زندگی روی خوشی بهش نشون نداده همراه با هیونگش، یه خونه اجاره میکنند. یه شروع تازه برای زندگی بهتری که سالهاست آرزوشو دارند و کیم تهیونگ، صاحبخونهای که از قضا یه کافه پایین همون خونه داره، نسبت به غمهای پسر کوچکتر کنجکاو شده... ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• 🪷☕️🪷☕️🪷 Name: Revival ...
جونـگکوک، بوکسور معروفی که به بیرحمی و زورگویی مشهور شده بود، بازی بدی رو با پسرک مو آبی شروع کرد؛ به طوری که نمیدونست قراره همخوابگی بعد از هر فایتش با اون پسر باکره و خجالتی رو به اعتیادش به مارگـاریتا ترجیح بده. _ من تموم زندگیم رو درحال مسابقه دادن بودم و به هیچکدومشون باخت ندادم؛ چون تونستم و بلد نیستم باخ...
➳ Nicolay تمامشده. ✔️ تهیونگی که عاشق سفرکردنه، بالأخره شرایط سفر به کشور مورد علاقهاش رو پیدا کرده و قراره چند روز دیگه پرواز کنه؛ درحالی که فرماندهی ارتش روسیه همون موقع داره خودش رو برای حمله به اوکراین آماده میکنه... کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، درام، انگست، اس.مات، جنگ
𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه میداشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر میشدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند بب...
𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه میداشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر میشدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببن...
"وانشات" کاپل: ویکوک ژانر: عاشقانه، انگست، سداند ~~~~~~~~~~~~~~~~ _الان دیگه سرت شلوغ نیست که اومدی پیشم؟ ~~~~~~~~~~~~~~~~ nova-ne
متاسفم که به اندازه کافی زیبا نبودم متاسفم که به اندازه کافی شیرین نبودم متاسفم که به اندازه کافی مهربون نبودم متاسفم که به اندازه کافی دوست داشتنی نبودم... متاسفم برای خودم بودن ! ولی عزیزم، تو قول دادی که هیچوقت ترکم نکنی -VKOOK- |mpreg |top tae |bottom kookie |no smut tho just angst writer: @unicornwithbraces
تهیونگ بزرگ ترین فن بوی جئون جونگکوکه که بخاطر امتحاناش یک ماه از فضای مجازی دور میشه ،حالا بعد از یک ماه برگشته و چیزی که براش مدت ها صبر کرده بود رو از دست داده ... ژانر :چتی ترجمه شده در چنل : @kookvmoment
تهیونگ و جونگکوک بهترین دوستای هم حساب میشدن؛ فقط تا قبل از اینکه تهیونگ بفهمه جونگکوک دو ساله روش کراش داره و بدون اینکه بخواد باهاش بخوابه! 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌, 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 Writer & Editor: SAMAR Genre: Comedy, Slice of Life, Smut🔞 𝑻𝒆𝒍𝒈𝒓𝒂𝒎 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍: 𝑽_𝑲𝒐𝒐𝒌𝒊
[دیگه خیلی دیره...] مینیفیک. ____ تهیونگ بابت همهی کارهایی که با جونگکوک کرده پشیمونه، و حالا فکر میکنه که شاید بتونه دوباره همهچیز رو درست کنه؟ اما نمیدونه که دیگه دیر شده؛ خیلی دیر... و حالا انگار که جای تهیونگ و جونگکوک عوض شده. ____ کاپل: تهکوک ژانر: درام، رمنس، انگست، روزمره، سد اند شروع: ۱۴۰۲/۱۱/۲۸ پایان: ۱۴...
کیم تهیونگ،لیدر ترسناک گروه،در واقع یه اومگاست که پنهانش کرده!برای 3 سال اون هویتشو به عنوان یه آلفا به خاطر ابرو از طریق داروهای شیمیاییه خاص جعل کرد.وقتی که داروها دیگه اثری ندارن و هورمونا دارن بهش غلبه میکنن،آیا اون تسلیم غریزش میشه؟
➳ Signor Ex تمامشده. ✔️ تهیونگ روی همدانشگاهیش کراش داشت؛ اما برای اعتراف زیادی خجالتی بود و چه کسی بهتر از دوستپسر قبلی اون دختر میتونست بهش کمک کنه؟ +خیلیخب آقای اکس، حالا چکار کنم؟ _برای شروع، دو قدم بیا جلوتر پتال! کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، کمدی، اس.مات، فلاف