Select All
  • "Glass Butterfly"
    14.9K 1.5K 35

    "Completed" "پروانه شیشه‌ای" صداش میزد "پروانه شیشه‌ای" چون مثل پروانه زیبا بود،ظریف بود،لطیف بود و مثل شیشه با ضربه ای کوچک ترک میخورد! ولی اون مواظب پسرش بود و کسی که به پسرش آسیب میرسوند رو به فجیع ترین حالت ممکن به قتل می‌رسوند! 3 تا قانون داشت: 1..پسرش رو لمس نکن! 2..به پسرش نزدیک نشو! و آخرین قانون برای خود...

    Completed  
  • big man| kookv
    36.4K 3.6K 6

    +فقط خواستم رو بدنم کار کنی -منم فقط میخوام رو بدنت، کارمو بکنم! فیک چت-چند شاتی کاپل:کوکوی (تکمیل شده)

  • ᴍʏ ᴘʀɪɴᴄᴇꜱꜱ || ᴋᴏᴏᴋᴠ
    148K 17.8K 32

    وقتی دید جونگ کوک اسلحه شو بیرون اورده و به سمت تهیونگ گرفته ساکت شد . جو ترسناک و استرس زایی حاکم شده بود که باصدای شلیک تفنگ ترس کل وجودشون رو گرفت.... ♧ کاپل اصلی == کوکوی ♧ کاپل فرعی==یونمین ، نامجین 📌 فیکشن ترجمه هست . ♤completed♤ **ادیت نشده

    Completed  
  • Amnesia
    97.3K 14.3K 13

    [کامل شده] خلاصه: تهیونگ از رئیسش که همه کارای دنیا رو روی دوشش میندازه و بی وقفه بهش دستور میده خسته‌ست. برای همین وقتی جونگکوک تو یه حادثه رانندگی حافظه خودش رو از دست میده، تصمیم بزرگی میگیره. _کی هستی؟ _من همسرتم. * کاپل اصلی: کوکوی * کاپل‌های فرعی: نامجون و جیمین - ناممین| یونگی و هوسوک - سپ (کاپل‌های فرعی مومنت...

    Completed  
  • ⌜When you left my arms⌟
    19.2K 2.6K 24

    بغضش را قورت داد وسرش را روی شانه ی جونگکوک گذاشت؛ میگن عشق تو نگاه اول خیلی قشنگه ولی من تو هر نگاه مثل اولین بار عاشقت شدم.. ضربانی که با هربار دیدنت شدت میگیرفت بچه بازی نبود کوک.. این عشق اشتباه نبود...

    Completed  
  • passing of time | kookv
    3.4K 378 11

    بـه کسیکه دوستش داری بگو کـه چقدر بهش علاقه داری و چقدر تو زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی کـه از دستش بدی مهم نیست کـه چقدر بلند فریاد بزنی، چون اون دیگه صدات رو نمیشنوه. . . . پایان خوب (پایان یافته)

    Completed  
  • 𝑩𝑳𝑼𝑬
    61.4K 10K 16

    براى آخرين بار با چشمانى غمبار به او نگريست و توانست با آخرين نفسش به او بگويد: " فقط خدا مى داند که چقدر تو را دوست داشتم..." گابریل گارسیا مارکز 💙 کاپل: کوکوی. 💙 ژانر: انگست، درام 💙 وضعیت: کامل شده.

    Completed  
  • seven chamomiles
    20.5K 3.1K 20

    جونگکوک دست تهیونگ رو رها کرد تا به آرزوهاش برسه، هفت سال بعد دوباره جلوی تهیونگ ایستاده بود و خاطرات گذشته‌‌ی دو نفرشون توی روستای کوچیکشون تموم ذهنش رو پر کرده بود. _____ ″شبیه یه ماهی قرمز بودم، یه طعمه خوب. هر چند که حاضر بودم به خاطر تو دل به خشکی بزنم.″ [Complete] Couples : kookv Genre :Romance-angst Writer : D...

    Completed  
  • Heartbreak (Kookv)
    40.8K 6.8K 33

    ➳ Heartbreak تمام‌شده. ✔️ جونگ‌کوک هنوز دنبال یه راهیه که اکسش رو برگردونه؛ درحالی که تهیونگ به‌خاطرش گلبرگ بالا میاره. ;) کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، درام، انگست، هاناهاکی

    Completed   Mature
  • Zumba And Boxing (Kookv)
    32.2K 5.1K 8

    ➳ Zumba And Boxing تمام‌شده. ✔️ آخه کدوم آدم کم‌شعوری کنار سالن بوکس، کلاس رقص زومبا تشکیل می‌ده؟ این‌ قطعاً از ابهت و اعتبار باشگاه بوکس جونگ‌کوک کم می‌کرد و پسر مطمئن بود که قراره با کیم تهیونگ، اون مربی زومبای لعنتی و احمق یه دعوای حسابی داشته باشه! کاپل: کوکوی ژانر: فلاف، عاشقانه، اس.مات، ورزشی

    Completed  
  • puppeteer
    486K 41.9K 41

    ♡ʙᴇ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴɢᴇ ᴛʜᴀᴛ ʏᴏᴜ ᴡɪsʜ ᴛᴏ sᴇᴇ ɪɴ ᴛʜᴇ ᴡᴏʀʟᴅ

    Completed   Mature
  • 🎭Puppeteer _ عروسک‌گردان 🎭
    148K 14.1K 20

    (Completed) _ نگو که فکر میکردی دیگه منو نمیبینی! قدمی سمت جونگکوک برداشت و با پوزخند غلیظی که روی لبهاش نقش بسته بود ادامه داد: _ فکر میکردی تموم میشه؟؟ باید احمق باشی من 12 سال عاشقت نبودم که به اون بچه ببازمت. _ حق نداری حتی بهش اشاره ای کنی... میفهمی؟! روبروش ایستاد و اجازه داد نفس هاشون فاصله کم بین صورت هاشون رو...

    Completed  
  • Teach me
    248K 22.4K 30

    تهیونگ قراره با بهترین پسری که توی تمام زندگیش شناخته به زودی ازدواج کنه ولی تابحال هیچ چیزی رو جز بوسیدن با هوسوک تجربه نکرده و از طرفی هم میخواد توی رابطه با همسرش بهترین باشه. دوستش دکتری رو در همین زمینه بهش معرفی میکنه که توی این قضایا کمکش کنه. اما اتفاقاتی رخ میده که تمام معادلات بهم میریزه. Name: Teach Me Cou...

    Completed  
  • 𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺 | KOOKV
    556K 80.2K 32

    [Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید‌. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوض...

    Completed   Mature
  • 𝗧𝗵𝗲 𝘁𝗿𝘂𝗲 𝗹𝘂𝗻𝗮 || 𝗞𝗼𝗼𝗸𝘃
    314K 35.4K 42

    [Completed] بهش میگفتن جِی کِی چون بیرحم ترین و سرد ترین رئیسه پک،،یا بهتر بگیم..رئیسه بانده مافیاییه بلک بلاد بود و همگی از او وحشت داشتند. البته همه غیر از چند نفر...که کیم تهیونگ یکی از لجباز ترین و پرو ترینِ آنها بود که از شغله آلفاش هیچ خبری نداشت و همیشه دسته رد به سینه ی اون میزد. رابطه ی این دو به آرامی و کامل...

    Completed  
  • 𝘐𝘮𝘱𝘰𝘴𝘴𝘪𝘣𝘭𝘦
    399K 53.4K 57

    「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که می‌شد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیم‌الجثه بود. می‌تونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطره‌ای اشک از گوشه چشم‌هاش پر کشید و به سمت چونه...

    Completed   Mature
  • Yes Master! [Kookv_yoonmin]
    162K 9.5K 16

    ⚠️هشدار: این فن فیکشن شامل صحنه های باز جنسی، روابط خشن، بی دی اس ام(BDSM)، تجاوز، الفاظ به شدت رکیک(درتی تاک) و فضای تیرست! کیم تهیونگ، برده جنسی جدید جئون جونگوک! تهیونگی که با علم کامل و خواست خودش سراغ دنیای بی دی اس ام رفته. اون برای ارضای حس سلطه پذیری که از کودکی همراهش بوده زیر نظر دو نفر از مستر های آکادمی می...

  • { Deaf mute }KOOKV
    36.2K 3.4K 14

    اگر عاشق امگاورس هستی این فیک واسیه تو عه پایان یافته📍 ژانر : امپرگ - امگاورس - اسمات - هپی اند خلاصه جونگ کوک 37 ساله بعد از مرگ جفتش به این فکر کرد که بچه نداره پس بهتره که زودتر واسه خودش یه جفت پیدا کنه تهیونگ امگای زیبا و دلربا بایه مشکل بزرگ سیع داره که از خودش و پدر فلج و مادر پیرش مراقبت کنه

    Completed  
  • 𝐇𝐮𝐧𝐭𝐞𝐫 | Kookv
    19.1K 1.4K 9

    خلاصه: جونگکوک مافیایی که حسابی عاشق و دل‌بسته تهیونگ می‌شه و همزمان بدترین بازی دنیا رو باهاش راه می‌ندازه! تهیونگ صاحب یه کارگاه چرم‌دوزی که جونگکوک توش ثبت نام می‌کنه و برای محافظت از اون پسر به هرکسی که بتونه آسیب میزنه، حسابی تهیونگ رو میترسونه و بعد از اعتراف به شغل واقعیش، اونو با خودش می‌بره و زندانی می‌کنه و...

    Completed  
  • i finally found peace! (Kookv)
    80.1K 8.3K 32

    آقای جئون سعی داره پسرک مظلوم و رنج دیده ای رو که کم کم بهش دل می‌بست به زندگی برگردونه.‌.. مرهمی برای درداش بشه و اعتماد به نفس از دست رفتشو بهش برگردونه...آیا موفق میشه ؟ ⭐ - این امکان نداره...من مثل احمقا به نظر میرسم لطفا نگاه کردن به منو تموم کنین جانگکوک شی! م...من این ل..لباسو ن..نمی‌خوام... -می‌دونی چیه تهیونگ...

    Completed   Mature
  • Hot night
    22.2K 2.1K 7

    - ترسیدی؟ اون‌موقع که جلوی دانشگاه لب‌هایی که متعلق به‌ من بودن رو روی لب‌های یه حروم‌زاده قرار‌ دادی که نمی‌ترسیدی! + کوک... قسم می‌خورم. قسم... می‌خورم... هیچی اون‌طور که تو... - هیس... بذار بدنت نشون بده متعلق به کیه... بذار بدن سرکشت ثابت‌کنه متعلق به‌ کیه!

    Completed  
  • Money Is God
    81.1K 10.1K 15

    فروختن تنش به تک‌‌پسر نازپرورده‌ی یاکوزا، آخرین چیزی هم نبود که جونگ‌کوک فکرش رو می‌کرد! آدم‌ها توی شرایط سخت بدترین تصمیمات رو می‌گیرن و جونگ‌کوک، زمانی که توی فقر و نداری دست‌و‌پنجه نرم می‌کرد؛ این بهترین کار به‌نظر می‌رسید! _ تو به پول نیاز داری و من به کسی که تختم رو گرم نگهداره، معامله‌ی خوبی نیست؟ + قبوله، من...

    Completed  
  • تُو تنها متعلّق به منی‌! | Completed S¹
    75.7K 11.2K 23

    خلاصه‌ی قصه این است: ²⁰¹⁸ «_ اونقدر قوی‌ای... که حتی منو هم زمین انداختی... اونم بدون اینکه کار خاصی کنی... فقط با ساده ترین سلاحی که داری انجامش دادی... چشمات! ~~~ _ ازت بدم نمیاد، تا حالا هم انقدر به گرایشم فکر نکردم که بخوام به این نتیجه برسم که فقط از دخترا خوشم میاد... فقط... زندگی کوفتیم همیشه بهم ثابت کرده نبای...

    Completed  
  • I Want A Husband (Kookv)
    163K 24.6K 18

    ➳ I Want A Husband تمام‌شده. ✔️ «همه‌ی امگاهای فامیل ازدواج کردن و فقط من موندم؛ این وسط گردن‌گیر دوست‌پسرم هم خرابه! من شوهر می‌خوام، دردم رو به کی بگم؟» تهیونگ احساس می‌کنه یه نفر طلسمش کرده، چون بختش به‌طرز عجیبی بسته شده؛ و این درحالیه که خواستگار پولدار و خفنش رو به‌خاطر دوست‌پسر گردن‌نگیرش رد می‌کنه و بعداً به ش...

    Completed  
  • 𝑻𝒉𝒆 𝑺𝒂𝒗𝒊𝒐𝒖𝒓 ᵏᵒᵒᵏᵛ
    34.1K 3.8K 21

    [Completed] جونگ‌کوک آلفای مکانیکی که سال‌ها در جنگل به تنهایی زندگی می‌کرد، برای گرفتن انتقامش وارد بازی‌ای می‌شه که مدت‌ها انتظارش رو کشیده. با ورود امگایی کم‌یاب و سرکش به این بازی، هیچ‌چیز طبق خواسته‌اش پیش نرفت. اون امگا کی بود؟ چه سرنوشتی در انتظار آلفای تودار و رمزآلود که به‌عنوان بادیگارد امگا در کنارش قرار می...

    Completed  
  • Lips on your skin|Kookv
    364K 44K 33

    [] Completed [] •• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!" - "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..." - " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " •• Kookv 🔞 •• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! " - " یونگی هیونگ...

    Completed  
  • Truth or dare;جرات یا حقیقت
    42.4K 5.7K 19

    [Completed]کامل شده Translated ♡♡یه دست جرات حقیقت میتونه همه چیزو بین دوتا دشمن تغییر بده؟؟؟♡♡ شاید فقط یه بازی به نظر بیاد ولی پشت پرده راز های بیشتری هست ......که زندگی کوک و ته رو عوض میکنه. کاپل:کوکوی/ویکوک ژانر:مدرسه ای،اسکول لایف،یه کم اسمات،فلاف وضعیت:کامل شده این فیک ترجمه ای از فیکی با همین اسم از @junseopar...

    Completed  
  • Negative69
    212K 32.8K 24

    ‌ᯊ منفیِ شصت‌ونه جئون جونگ‌کوک آلفای میانسالیه که از زندگی یکنواخت و یک‌رنگش خسته شده؛ اما هیچ قصدی برای رابطه و ازدواج نداره. تنها چیزی که جونگ‌کوک می‌خواد یه بچه‌‌ست، بدون مادر یا پدر دومش! تهیونگ امگایی که برای رسیدن به رؤیاش و وضع مالی بدش، قبول می‌کنه تا توله‌ی جئون جونگ‌کوک رو براش به دنیا بیاره. ‌ ژانر: امگاور...

    Completed   Mature
  • Fighter
    46.7K 6.8K 9

    همه‌چیز توی زندگی جئون جونگ‌کوک، جراح پلاستیک معروف سئول به خوبی و خوشی می‌گذشت؛ البته تا زمانی که سروکله‌ی یه امگای گیلاسی پیدا شد که دنبالش راه می‌افتاد و بدون هیچ شرمی درخواست می‌کرد: _ آقای دکتر، بیا با هم بچه بسازیم! کاپل: کوکوی ژانر: امگاورس، ازدواج اجباری، کمدی، فلاف، اسمات، امپرگ

    Completed  
  • Anemone | namv
    11K 1.8K 20

    Name: Anemone Couple: NAMV writer: Deli Genre: Romance, Angst, Fluff, Slice of life Channel: @KimTae_Family 𓇢 بهم گفت مثل پروانه‌ایَم که هیچ وقت نتونسته ظرافت بال‌هاش رو ببینه برای همینه که همیشه از خودم نا امیدم اونم پروانه بود... چون از خودش متنفر بود فکر می‌کرد قرار نیست هیچکس عاشقش باشه اونم نمیتونست ظرافت بال‌...

    Completed