Select All
  • one week and a half(chanjin)
    262 80 2

    چان به تازگی از پارتنر قبلیش جدا شده بوده و حالا که به کریسمس رسیده بود و مجبور بود تعطیلات رو تنهایی سپری کنه، که اصلا دلش نمی‌خواست. پس تصمیم گرفت یه کمی توی اپ‌های پارتنریابی بگرده تا شاید مجبور نباشه تمام تعطیلات تنها بمونه. اونجا به یه آیدی برمی‌خوره که توی بیوش نوشته "نیازمند یه دوست پسر فقط برای تعطیلات" و چان...

  • Crocodile, the Material (chanho)
    945 273 4

    دست‌های بسته‌ شده، دهان خونین، پهلوی سوراخ و رون‌های لرزون، فرومون‌های چای پخش شده توی هوا و درد بدنش، همه و همه تصویری نه چندان غریبه برای افراد توی انبار بودن. صدای آب، از زیر دریچه‌ی آهنی زنگ زده‌ای که روش نشسته بود می‌اومد و امگا می‌دونست که چه چیزی در انتظارشه. کروکودیل‌ها منتظرش بودن. name: Crocodile, the materi...

    Mature
  • Spider Lily ( Minsung )
    4.1K 893 20

    [ Full ] "بعد هر قدم سرخی جاده‌ی مرگ رد پاهام رو می‌پوشونه، بعد تو می‌گی ارتباط داشتن با دنیایی که به پایان رسیده نشونه‌ی خوش اقبالیه؟ کنجکاوم بدونم اگه قرار بود بد اقبال باشم چی زیر پاهام رشد می‌کرد؟ کاکتوس یا ونوس؟" S02 - Near The Thetford Forest فکر نکنم برای خوندنش «اجباری» برای خوندن فصل اول وجود داشته باشه... ول...

    Completed  
  • dance under bullets(chanho/hyunsung)
    8.5K 2.3K 28

    Completed به افکارش پوزخند زد و وقتی سردی فلز نوک اسلحه رو پشت سرش حس کرد، ثابت ایستاد. جواب سوالش کاملا واضح بود. لی مینهوی قدیمی عاشق شده بود و به خاطر ناراحتی از دست معشوقه‌اش چند شب نخوابیده بود و حالا هم نزدیک بود به همین خاطر بمیره. شبیه یه پایان پوچ به نظر می‌رسید. مخصوصا وقتی کسی که قرار بود بهش شلیک کنه، کریس...

    Completed   Mature
  • the pregnants(minsung)
    6.3K 1.2K 8

    Completed جیسونگ و مینهو دو تا امگان که نزدیک دو ساله با هم توی رابطه ان. زندگیشون گل و منگولیه و همه چیز خوب و خوشگله تا اینکه توی یکی از هیت های مینهو، جیسونگ بی دقتی میکنه و میریزه تو- منظورم اینه که... بی دقتی میکنه دیگه! خلاصه اینکه یه هفته ی بعد میفهمن امگای هندونه ای ماجرامون حامله شده و قبل از اینکه مینهو بتون...

    Completed   Mature
  • Sweet Mobster (chanho/minchan)
    5.3K 1.4K 14

    Completed "و تو رو خدا برو اینترنت سرچ کن ببین چه فحش‌های جدیدی وجود دارن. یه ذره دامنه‌ی لغاتت رو گسترش بده که انقدر یه سره نگی بی‌ادب بی ادب" "مثلا... مثلا چی؟" "یه سری‌هاش که هنوز زوده برات تو تازه کار حساب می‌شی. مثلا... پفیوز، جاکش. می‌تونی از اینا استفاده کنی" "فردا صبح که خواستی بری اگه خواب بودم بیدارم کن باها...

    Completed   Mature
  • My mate is an AUBERGINE! (Changjin)
    1.5K 501 5

    Completed همه چیز توی زندگی هیونجین توی یه دوشنبه، درست ساعت ۸ شب تغییر کرد. همه چیز زیر و رو شد و باعث شد هیونجین تقریبا داد بزنه و از پله‌ها فرار کنه و بره طبقه‌ی بالا، خودش رو توی اتاقش حبس کنه و به طور هیستریک فریاد بزنه: "نه نه! نه نه! نه نه!" چیزی که مهم بود حقیقتی بود که فهمیده بود. اینکه میتش یه بادمجون کوفتیه...

    Completed  
  • my idol is my SON (chanho)
    5K 1.5K 12

    Completed مینهو نزدیک سه سال فن بوی دو آتیشه‌ی بنگ چان بود. توی تمام فن ساین‌ها و کنسرت‌هاش شرکت می‌کرد و حتی یه پیج هم داشت که نزدیک ۲۰k فالوور داشت و توش برای چان فن بویی می‌کرد. کل خونه‌اش پر بود از عکس‌ها و فتوکارت‌های چان و حتی یک روز هم نمی‌تونست بدون دیدن لبخند‌های خوشگل آیدلش سر کنه. حتی بعد از رسوایی بزرگی ک...

    Completed  
  • purple room(chanho)
    7.8K 2K 12

    Completed مینهو به عنوان یه امگایی که تا حالا زیر کنترل شدید خانواده بوده و دست به یه آلفا هم نزده، بالاخره خسته می‌شه و حالا که برای دانشگاه به سئول اومده تصمیم می‌گیره زندگی سگی باکرگی رو تموم کنه و تجربه کسب کنه. از هیونجین می‌پرسه باید چیکار کنه و دوستش بهش پیشنهاد می‌ده. مثل اینکه یه آلفایی هست که می‌تونه به ازای...

    Completed   Mature
  • Bucket list (chanho)
    1.9K 555 7

    Completed "متاسفم که این رو می‌گم اما شما..." مینهو نمی‌تونست چیزی که شنیده رو هضم کنه. سردردی که چند وقتی بود گرفتارش شده بود دوباره برگشت و باعث شد گوشی از دستش بیوفته. انگشت‌هاش رو به دیوار تکیه زد تا تعادلش رو حفظ کنه اما آخر سر پاهاش کم آوردن و روی زمین نشست. درست شنیده بود؟ می‌تونست صدای زن رو از پشت گوشی بشنوه...

    Completed  
  • Near the Thetford forest(minsung)
    7.6K 1.7K 19

    Completed تیغه گوشت و پوست را برید و از استخوان عبور کرد و قلبش را پاره کرد و امگا، در حالی که هنوز دست های آلفا را از روی خنجر در دست داشت، کنار او روی زمین افتاد. بوی نان سوخته با بوی هیزم های گردو مخلوط شد و دقایقی بعد، بدن امگا گرمایش را کنار جسد آلفا از دست داد. سال ها گذشت. بدن آن دو زیر خاک، جایی نزدیک به جنگل...

    Completed