Me After You [L.S]
بعضی وقتا به این فکر میکنم که دیگه نه میتونم بودنتو تحمل کنم نه نبودنتو...
« سخته! خیلی سخته که دوباره خودتو پیدا کنی و از نو شروع کنی، وقتی آدما تیکه تیکهات میکنن. » -𝗣𝗲𝗿𝘀𝗶𝗮𝗻 𝘁𝗿𝗮𝗻𝘀𝗹𝗮𝘁𝗲.
پسري كه تابستون هرسال براي ديدن دختر عموش كه بهش علاقه داره از انگلستان به اسپانيا ميره، چي ميشه به خاطر پسره ساكتي كه وارده زندگي دختر ميشه، مجبور شه از علاقه ي چندين سالش دست بكشه؟
FOOTBALL ROMANCE || - تابستان سال ۲۰۱٥، جاييكه هري ۱۸ ساله، تازه دبیرستان رو تموم کرده و بعنوان یه واتربوي توي تیم فوتبال موردعلاقهاش مشغول به کار شده. وظایفش خیلي سادهاس: ⟨ آماده باشه که به بازیکنا آب و حوله بده.⟩ ولي ظاهراً این شامل لويي تاملینسون، بازیکن ۲۳ سالهاي که تازه به پاري سن ژرمن منتقل شده، نمیشه؛ چون او...
«نه من و نه تو هیچوقت طرفدار تغییر های بزرگ نبودیم اما انگار هر دو به نقطه ای رسیدیم که چاره ای جز عوض شدن نداشتیم.» -فصل دوم فنفیکشن HAZZA- نویسنده: سحرناز ژانر: جنایی، هیجانانگیز، روانشناسی، اسمات وضعیت: در حال آپ ⏪ 🚫دارای محتوای جنسی و خشونت درجه دو🚫
- زیادی زوده که اینقدر دیر بشه - "هری بهترین دوست من بوده، هست و خواهد بود. هیچ چیزی نمیتونه این حقیقت رو تغییر بده میفهمید؟ حتی حقیقت اینکه من دیوونه وار عاشقشمم باعث نمیشه اون بهترین دوست من نباشه." 🏅 #1 onedirection
خطوط استرس و سیگار، سیاست و نقص فریاد و حرفای چرت من با خوبی فاصله ی زیادی دارم اما هنوزم تو، هنوزم تو منو می خوای Read with : Next to me_imagine dragons
لویی مرگه. دستاش قاتله، چشم هاش خطره و لبخندهاش دروغ... هری زندگیه، دستاش هنره، چشم هاش آرامشه و لبخندهاش واقعی. ترکیب قشنگیه اما پایان قشنگی هم داره؟ #loveislove #larrystylinson
برای من خواهی ماند مثل آسمان برای زمین. برای من خواهی ماند.سرخی خونت رابه رگ های تنم پینه خواهم داد. تاریکی برایمان آواز خواهد خواند و تو زیباترین منظره قرمزرنگ برای روح مجنون من خواهی بود. روحت رابکش وتوبرای من خواهی ماند.
اونا انسان های متفاوتی بودن که فکر های یکسانی ذهنشون رو پر کرده بود... انتقام... تاج و تخت... زنده موندن... درون قلب هاشون آشوبی به پا شده بود که ذرهای به جنگ بین کشورهاشون نمیرسید... عشق... وابستگی... مرگ... و در نهایت باز هم انتقام. روزها نقشه میریختن و شب ها، موریانههای درون مغزشون خواب رو از اونا میگرفت. اونا...
خلاصه: لویی فقط قرار بود توی کتاب فروشی هری استایلز مشغول به کار بشه اما از روز اول دلش رو به اون مرد قد بلند که شبیه یکی از الهه های یونان بود باخت ولی حالا چی میشه اگه هری ظاهرش فقط شبیه یه الهه باشه و باطنش خطرناک تر از یک شیطان؟! "قاتلی که خودش قربانی شد" این جمله باید تیتر اول اخبار بشه! اولین قربانی ایی که هیچ ش...
-ازت متنفرم اشک هایی که خشک شد و هیچوقت نبارید #larry stylinson #larry #ziam #zayn #liam #naill_horan #Mafia #love
(28 Days فصل دوم) "من فکر میکردم خوشبختیم رو پیدا کردم. فکر میکردم عشق اونقدر ها مهم نیست اگه کنار آدمی باشم که دوستم داره. خب، حدس میزنم خوشحالی من هم درست مثل همون گلی که برام تو گلدون کاشتی نیاز به مراقبت داشت؛ چون درست وقتی که اون خشک شد، من به خودم اومدم و دیدم دارم میشمارم دلیلی برای ادامه این زندگی دارم یا...
_ من و تو به همدیگه گره خوردیم عزیزم. با هم از بالاترین جای بهشت رد شدیم و از اعماق جهنم گذشتیم! هیچ راهی وجود نداره که بتونیم بدون هم روی زمین خاکی زندگی کنیم...
این فقط یه توییت بود. یه توییت ساده برای بیان بدبختیش از بردن خواهراش به کنسرت وان دایرکشن. اون عمرا فکر نمیکرد که کوچیک ترین عضو توییتشو جواب بده. مخصوصا اون هیچ وقت نمیتونست تصور کنه همه اینا باعث چی میشه.
| Persian translation | "اوه ددی، کاش میتونستم همین الان ببوسمت" هری با ناله گفت. "منم همینو میخاستم بیبی بوی"لویی جواب داد. داستانی که لویی خوانندست و هری ی مدل معروفه و البته بیبیِ لویی. writer: @Usingtabeletslarry
«شاید حق با تو بود، شاید هیچوقت نباید بهت نزدیک میشدم، ولی حالا که نزدیکتم، حتی نمیتونم یک قدم ازت دور بشم!» «نمیتونی.. یا نمیخوای؟» «از اولشم نمیخواستم، اما حالا، هم نمیخوام، هم نمیتونم هیچجا جز کنار تو باشم!»
تمام تار و پودم به تو وصل بود، پینه شده بر زخمهای قدیمیات... هنوز هم هست. کیلومترها فاصله داری، اما حس میکنم ناخوشاحوالی. آنقدر بد قلبم را شکستی که صدایش به گوش دنیا رسید، آسمان گریست، خورشید و ماه از درد من پنهان شدند. راستش را بگو... بابت این دوری ناراحتی؟ یا فقط منم که هنوز در این ویرانی ماندهام؟ نفسِ ریههای...
هری استایلز یکی از اعضای گروه پسرونه، که بیشتر با شایعات مختلف و پنهان کاری درباره گرایش جنسیش شناخته میشه تو سطح جهانی شهرت داره... عین حال لویی تاملینسون دوست صمیمی هری استایلز تو منچستر جای که هردوشون بزرگ شدن، روزهای خودشو به عنوان یه نوجوان بیست و چهار ساله در معمولی ترین حالتش میگذرونه.. چی میشه وقتی هری به لوی...
"جایی که لویی بارتندر یک -پاب.بار منطقهی پایین شهر شیکاگو- دانشجوی با استعدادی که به بی استعدادی معروفه. بیشتر خلاق بود تا شبیه یک دانشجوی عادی باشه. یکی از دانشجوهای ترم اخر رشتهی کامپیوتر. و هری دانشجوی پزشکیه، تمام سال های عمرش رو با برنامه های دقیق روی دیوار اتاقش زده بود، اون هم از چهارده سالگی اون پیش بینی کن...
بذار یک توصیهای بهت بکنم؛ دنبال چیزای عادی در ادمایی که با رانندگی در مسیر مارپیچ جون خودشون رو به خطر میندازن، نباش!
لویی تاملینسون، صاحب یه عمارت بزرگ در اطراف لندنه که رازهای زیادی رو در دیوارهاش پنهان کرده. لویی بعد از چندین سال تصمیم به عوض کردن دکوراسیون عمارتش داره تا مدرنیزهش کنه. و چه کسی بهتر از هری استایلز که معروفیت زیادی داره و توی این کار به شدت حرفهایه؟
هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ د...
جایی که لویی جانشین پادشاه و هری پسر دوک و صمیمی ترین فرد نزدیک به پدرشه. لویی عاشقانه هری رو دوست داره و برای بدست آوردنش هرکاری میکنه اما پسر تلاش های لویی رو نمیبینه و نمیخواد که با اون ازدواج کنه. همه چی از اونجایی شروع میشه که لویی برای بدست آوردن پسر دست به کاری میزنه که آبروی هردوشون رو تو خطر میندازه... چی می...
Larry & Ziam "اون چشه؟" سوالی که هرروز از خودم میپرسم!! میدونم که یه روز، جوابشو میفهمم...! . •| WARNING! : دارای مقادیر زیادی صحنه های خاص ؛) و شاید برای شما، آزار دهنده!!! [ +14 ^^ ] روند آپ : "فعلا" نامنظم _K2
❗داستان "ساکر فور پین" از این به بعد در این اکانت آپ میشه❗ [L.S][Z.M] - دو حالت وجود داره، یا آدما نمیتونن همو بشناسن، خسته میشن و میرن؛ یا میتونن بشناسن، میترسن و میرن... + یه حالت دیگه هم هست! اینکه بشناسن، بترسن... ولی نتونن برن... °𝓨𝓸𝓾 𝓫𝓾𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓶𝓮 𝓫𝓾𝓽 𝔂𝓸𝓾 𝓶𝓪𝓭𝓮 𝓶𝓮 𝓯𝓮𝓮𝓵 °
جایی که لویی صاحب گنگ مافیاییه لندن و بیرمنگامه و یروز با هری که خواننده جدید بارشه آشنا میشه. پسری که رفتارای عجیبی داره و لویی میخواد که از گذشته پسر سر دربیاره... اما نمیدونه که شاید گذشته پسر هم به اندازه رفتارش عجیب و پیچیده باشه. یا نمیدونه که صاحب بزرگ ترین گنگ مافیایی قراره دلشو به پسری که با همه فرق داره بباز...