Select All
  • Somebody to love | persian translate
    203K 28.5K 48

    |تکمیل شده| دو وکیل در قرن ۱۹ میلادی به هم دیگه علاقه مند میشن اما مشکلات زیادی سر راهشون قرار میگیره. هردوی اونها متاهلن و جامعه ی اون زمان، درکی از عشق بین دو همجنس نداره...

    Completed  
  • Adonia | Vkook
    58.4K 4.5K 61

    Adonia ⛪ - نگاهم کن! - دارم نگاهت می‌کنم... - نه خوب نگاهم کن. - چطوری تهیونگ؟! - همینطوری، همینطوری که زور صدات به اسمم می‌رسه و می‌فهمم نگاهت کاملا برای من بوده. Couple: Vkook, Secret Genre: Romance, Angst, Mysterious, Smut Writter: Ivanna

    Completed  
  • CowBoy | Vkook | AU
    83.8K 10.1K 36

    كابوى كيم، مرد عياش و قماربازى كه يكشنبه‌ شب‌هاى آخر هر ماهش توى كازينو و روی تخت‌ گرمش سپرى می‌شد، این بار طعمه‌ی جدید و بازنده‌ی میز و تختش رو پیدا می‌کنه؛ غافل از اینکه سِلوا قراره نفسش رو، روی تنش بند بیاره! ᤴ 𝖭𝖺𝗆𝖾: #Cowboy - پنجـشنبـه‌هـا ᤴ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: Vkook ᤴ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Western, Smut, Romance ᤴ 𝖶𝗋�...

    Completed  
  • 𝐃𝐄𝐋𝐈𝐁𝐀𝐋
    49K 8.1K 40

    لب‌های خیس مرد بوسه‌ی آرومی روی گردنش نشوند و باعث شد تمامِ سیستم‌ عصبی بدنش مختل بشه. چنگی به دست‌های چفت شده دور کمرش زد و سعی کرد خودش رو آزاد کنه که با‌ صدای آلفا از حرکت ایستاد. _تقلا نکن جونور، تا وقتی من نخوام نمی‌تونی از دستم خلاص بشی. . . . خلاصه: آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه...

    Mature
  • ⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️
    154K 19.5K 31

    - با من ازدواج کن ژنرال. - این یه دستوره سرورم؟! چی میشه اگه بیشترین اختیار رو در کشور داشته باشین اما نتونین کاری انجام بدین به خاطر تبعیض‌های جنسیتی؛ کیم تهیونگ به عنوان یه شاهزاده که امگا متولد شده تا قبل از ازدواج هیچ اختیاری برای امور کشور نداره به خاطر قانون «امگاها حق سلطنت ندارن» شما بودین چیکار می‌کردین؟ کاپل...

  • Anastasia | Vkook
    6.3K 848 18

    نام: آناستازیا کاپل: ویکوک نویسنده Deli ژانر: انگست سیاسی تاریخی رومنس چنل: kookiefamilyyy ‍ ‍ خلاصه‌: - آنا عاشق توت‌فرنگی بود. + تو چی؟ توت‌فرنگی دوست داری؟ - نمی‌دونم... هیچ وقت پول کافی برای فکر کردن به مزه‌اش رو نداشتم. + تو بخواه، من می‌خرم. - زمستونه! + میگم همراه محموله‌ها وارد کنن. - جنگه! + می‌خوای جنگ ر...

  • مــمنـــوعه | Completed
    36.9K 4.5K 48

    خلاصه‌ی قصه این است: « - این چشم‌ها تو رو می‌کُشن... بازی نکن. + من بازی‌ای که تهش هر بار برای چشم‌هات می‌میرم رو، دوست دارم جونگکوک. » ~~~ « از رودخونه‌ی بی‌آب پاریس، تا خاکِ خشک شده‌ی سئول، این خونِ عشقِ ما بود که مرزها رو می‌کشید؛ تمام دنیا بوی خون گرفته بود... تمام دنیا، بوی خونِ جنازه‌ی عشق‌هایی رو می‌داد که برای...

    Completed  
  • 𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    705K 93.5K 26

    [ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...

    Completed  
  • 𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺 | KOOKV
    552K 79.9K 32

    [Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید‌. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوض...

    Completed   Mature
  • COLORS | VKOOK-HOPEMIN
    409K 50.9K 60

    رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و...

    Completed  
  • THE SECRET HUSBAND
    804K 85.6K 76

    [Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیو...

    Completed  
  • Little Thingsᵛᵏᵒᵒᵏ (Full)
    2.3K 504 7

    "اما عروسک دیوانه من، هیچ شوقی برای ماندن ندارد. انگشت شماری میکند تا من هم او را به حال خود رها کنم سپس مثل جادوگر ها دستش را بهم بمالد بگوید "بالاخره! کو تیغ کوفتی؟" "این کتاب تقدیم به کسایی که در شاد ترین لحظات زندگیشون، خودشون رو برای شاد نبودن سرزنش کردن." ژانر:‌ روانشناسی، واقع‌گرایی پلشت، اسمات، عاشقانه، کمدی.

    Completed  
  • Cursed Omega [Vkook]
    121K 16.1K 39

    " در حال آپ... " اتفاقی توی جشن تولد پادشاه والمیر رخ داد که حتی توی ترسناک ترین کابوس های شبانه‌ی مردم اون سرزمین هم نمیتونست به این شکل رخ پیدا کنه‌. پادشاه جفتش رو ملاقات کرد! جفتش یک امگای عادی نبود! یه پسر امگا بود! درواقع تنها پسرامگای که، پادشاه و مردمش تابه‌حال شاهدش بودن. البته این فقط شروع داستان سرزمین وال...

    Mature
  • GANGSTER "VKOOK" پایان فصل اول
    184K 24.9K 39

    جونگکوک بخاطر وابستگی شدیدی که به پدرخونده‌اش کیم تهیونگ داره، دلش میخواد همه‌جا کنارش باشه حتی تو زندان.

  • Blue Lotus ☽
    4.6K 907 38

    ☽ نیلوفر آبی افسانه هایی وجود داره ک میگه موجودی از رابطه ای ممنوعه بدنیا میاد،با قدرت های تمام موجودات جهان با نفرین های نامعلوم و سرنوشتی نا معلوم تر عایا این همه سختی حقشه؟ این همه دست آورد توی زندگیش چی،حقشه؟ اون این زندگیو میخواست؟ ولی هیچوقت که ازت نمیپرسن که عایا میخوای اینی که هستی باشی یا نه،مگه نه؟ فرار ک...

  • Negative69
    209K 32.5K 24

    ‌ᯊ منفیِ شصت‌ونه جئون جونگ‌کوک آلفای میانسالیه که از زندگی یکنواخت و یک‌رنگش خسته شده؛ اما هیچ قصدی برای رابطه و ازدواج نداره. تنها چیزی که جونگ‌کوک می‌خواد یه بچه‌‌ست، بدون مادر یا پدر دومش! تهیونگ امگایی که برای رسیدن به رؤیاش و وضع مالی بدش، قبول می‌کنه تا توله‌ی جئون جونگ‌کوک رو براش به دنیا بیاره. ‌ ژانر: امگاور...

    Completed   Mature
  • twelfth dimension
    281K 63.3K 131

    بُعدِ دَوازدَهُم ________________________ "صدای اوپنج موج داشت. موجT،S،R،Q،P... امواجی که کاملا تصادفی، به نام امواج یک نوار قلب نامیده شدند. شاید زیاد هم بی ربط نبود. امواج صدای تهیونگ به نام امواج ضربان های قلب کوکی نام گرفته بود. موجPصدای تهیونگ بود که راه را برای موجQقلب کوکی باز میکرد. " _______________________...

  • The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full)
    103K 18.9K 39

    بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν ωяιτєя: ƒαяαиακ gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞

    Completed  
  • Desiree | Vkook | Completed
    1.3M 113K 44

    خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرد...

    Completed   Mature
  • Firstborn [KookV]
    48.7K 8.3K 18

    [کامل شده] جونگکوک مجبور شده بود که با یه جادوگر معامله کنه و در ازای خواسته‌ش، اولین بچه‌‌ش رو به اون بده. ظاهرا جونگکوک معامله رو زیاد جدی نمی‌گرفت، اما توی کارِ اون جادوگر لجباز که پا پس کشیدن نبود! - هی، جونگکوک! بچه کجاست پس؟ نمی‌بینم هیچ تکونی به خودت بدی. - کدوم بچه، تهیونگ؟ من‌ که هنوز امگا هم ندارم! 「Firstbor...

    Completed  
  • fox
    152K 16.6K 38

    جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده...

    Completed