Select All
  • Excessive | Complete
    423K 43.2K 108

    [ C O M P L E T E D ] "من برای مدتی زیر نظر داشتمت عشقم" اون بطور تاریکی در گوشم زمزمه کرد "چرا این کارو با من میکنی؟" من داد و فریاد کردم.خنده ی کوچیکی از دهنش بیرون اومد "چون" اون گفت و دستاش رو از دیوار به سمت سرم و پایین بدنم برد و کمی روی کمرم نگه داشت.. "من میتونم" #1 in Persian FanFiction (Ha...

    Completed   Mature
  • Violet [Harry Styles]
    5.1M 194K 49

    [COMPLETED] "Why do you always stare at me?" "B-Because You're B-Beau-tiful." Violet was the shy girl Harry loved to draw. Harry was the stuttering boy Violet fell in love with. © londonstars

    Completed  
  • {PUNISH} H.S
    79K 6.3K 46

    میبوسمت و اسلحه ارو رو سرت نشونه میگیرم من رو میکشی و نوازشم میکنی بهم لبخند میزنیم و از هم متنفریم سکس میکنیم و شمع روشن میکنیم نفرین میکنیم و دعا میخونیم امروز هستی و فردا نه فردا دشمن من هستی و امروز جونت رو برام میذاری امروز من و توییم علیه دنیا فردا من علیه توام مقابل دنیا میبازم و برنده میشی هردوی مارو به دار...

  • The Perks of Loving Zayn Malik
    616 109 7

    و در آخر ما فقط انسان هایی هستیم، غرق در این فکر که عشق، و فقط عشق، زخم هامون و بهبود می بخشه. -کریستوفر پیندکستر

  • Twinge (Styles brothers Fanfic)
    71.1K 7.2K 86

    +تو كارى كردى كه اون ازت متنفر بشه! -چى...؟ +تو داشتى بهش تجاوز ميكردى!كسى كه داداشت عاشقشه!ادوارد دارى چيكار ميكنى؟اين تو نيستى! -من...خداى من،من داشتم چيكار ميكردم؟ +توى لعنتى به خاطر يه شرط تمام زندگيتو به فاك دادى! *به عقب تلو تلو ميخوره و سوار ماشين ميشه* +كدوم گورى دارى ميرى؟ +ادوارددد! سياهى مطلق...به ياد نياور...

  • SerVanT (+18)
    110K 5.8K 35

    هیجانی ، عاشقانه و درتی +18 "همه چیز بایه تصادف شروع میشه که اول خیلی تلخ به نظر میومد !" داستانه یه دختره فقیره که یه روز توی خیابون با یه ماشین تصادف میکنه و از اونجایی که توانایی مالی برای پرداخت خسارت ماشین طرف مقابل رو نداره قبول میکنه هرچیزی که صاحب ماشین گفت رو قبول کنه.. و وقتی صاحب ماشین،یا همون لیام پین ازش...

  • Rental Father L.S
    154K 16K 50

    پول....پول....پول....همه چیز بر مبنای پول . شهرت، درمان، خوشبختی، آسایش، امنیت، رفتار، قضاوت، محبت، غم، شادی، کمک، صبر، عجله، چشم پوشی، خطا، درست، غلط..........و حتی........تحصیلات. پس میتونم این دو خطو توی نصف خط خلاصش کنم. زندگی بر مبنای پول.....آره اینم یه نوع زندگیه....زندگیهه که برای بدست آوردن پایش ( پول ) دست ب...

  • end
    769 51 3

    وصیت نامه و حرف دل ی دختر دیونه

  • Dark And Dangerous Love (18+) [Persian Translation]
    3.9K 356 7

    "همه چیز در جهان درباره ی سکسه ، به غیر از سکس. سکس درباره ی قدرته" -اسکار وایلد خلاصه داستان : زمین : سال 2438 دنیا الان متفاوته : به وسیله ی هیولاهای بی رحم و ظالم حکمرانی میشه. تمام چیزی که اولین بلک برن میخواست آزادی بود. ولی چطور میتونی از پیرترین خون آشامی که وجود داره و پادشاه قوی ترین نژادی که تا به حال پاش رو...

    Mature
  • BABY GIRL [AU] Book1
    183K 11.6K 37

    "اگه تا الان دیوونه نبودم .. فک کنم دارم مجنون میشم!"

    Completed  
  • Don't Judge,just Trust(L.S)
    143K 14.9K 67

    نگاه های متفاوت به زندگیه که تورو میسازه شاد... قوی... ضعیف... ناراحت... وچی میتونه اونقدر قوی باشه که نگاهت به جهنم،به شکل بهشت باشه؟ شاید عشق... شاید نفرت...

    Mature
  • Birds in Gilded Cages(larry)(persian)
    125K 9.3K 25

    در لندن هتلی وجود داره که زنها و مردهای زیبا مثل پرنده های تو قفس،ازشون نگه داری میشه و زندانی ها ی اون مکان ملزمن عمیق ترین و تاریک ترین خواسته های شما رو براورده کنن.......

    Mature
  • Endless love (persian)
    18.6K 1.6K 36

    دیانا: فقط تو موندی زین..فقط تو.. زین: من همینجام عزیزم.من مراقبتم دیانا: میترسم زین.خیلی میترسم.از یه روز بی تو میترسم... . . روابطی که توی مرحله آزمایش قرار میگیرن عشقی که شعله های آتشش همرو توی خودش میسوزونه زین راهشو گم کرده آنا گناه کاره لیام نگرانه و دیانا محکوم به مرگ توی گودال تاریک تنهایی خودشه اما کی نجاتش م...

  • Purple Breeze
    1.4K 193 9

    تو از من بوجود اومدی ولی از من نیستی... اصلا اونا، تو، من... ما واقعا وجود داریم؟

  • Immovable ( Harry Styles )
    3.5K 745 13

    ما هیچ وقت تمام داستانو نمیفهمیم...

  • Stupids
    116K 16.7K 49

    «احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction

    Completed  
  • labour(zayn malik)
    10.4K 1.6K 30

    عشقم من چیکار کردم که تنهام گذاشتی؟؟ گناهم چی بود؟؟ هیچ کدوم از این اتفاقات تقصیر تو نیست، تو بی گناهی،

  • My neighbor is an angle(harry styles)
    8.8K 1K 18

    هرى تازه به لندن مهاجرت كرده و توى آپارتمانى كه تازه اجاره كرده زندگى مى كنه ، اون حالش از زندگى كسل كنندش بهم مى خوره تا اينكه با همسايه بالاييش رو به رو مى شه و فكرش درگير اين فرشته زيبا مى شه.......

  • how to save a life
    457 39 2

    این داستان درباره ی دختری به نام «آنا» (سلنا) هست که دوست پسرش «جک» رو در حادثه ای از دست میده. ولی بعد از این فاجعه تصادف دیگه ای زندگیش رو عوض میکنه...

  • Barbie Girl [H.S]
    111K 9.1K 41

    [Completed] داستان درمورد یه دختر ۱۷ ساله به اسم کلویی هست که بعد از روبرو شدن با یکی از پسرای مدرسه و وابسته شدن بهش زندگیش به خطر میوفته و...

    Completed  
  • over than love(L.H & Z.M)
    39.1K 4.2K 52

    زندگی پر از پستی و بلندی دختری که به سختی از ایران به آمریکا بورسیه میشه و تحت تاثیر روش زندگی مردم اونجا قرار میگیره و با ورود دو پسر هات به زندگیش هدف و آیندش از یادش میره و حالا اون درگیره...تصمیم سخته...دروغ سخته...دوراهی دردناکه... "فراتر از عشق" 1394/6/27

    Completed  
  • Forced
    33.2K 4.1K 54

    پول… اين كلمه كثيف… دليل بدبختي منه! منو مجبور به احترام گذاشتن به كسايي كه اصلا لياقتشو نداشتن كرد… منو مجبور به سكوت در برابر خيلي چيزا كرد… اين سكوت و احترام بيجا،آينده منو به آتش كشيد!

    Completed  
  • the thief
    7.9K 686 10

    النا یه دختر سوم دبیرستانیه،خانوادش جزوه طبقه متوسط جامعه هستند ولی اون مرتکب اشتباهاتی میشه و برایه جبارانش دست به کارایی میزنه ولی اون نمیتونه از پس این اشتباه بر بیاد کاراش رو میشن اون بی پناه میشه و به مردی(هری استایلز)که رو برگردونده دوباره رو میاره و برای بار دوم بهش اعتماد میکنه ولی اون مرد دوباره دل اون رو میش...

    Completed  
  • the challenge [persian translate_by bahar]
    28.9K 4K 32

    چیکار میکنی اگه خودت رو توی یه بازی پیدا کنی؟ ولی نه هر بازی ای... یه بازی از عشق. و، نمیتونی کدوم یکی رو انتخاب کنی تا برنده بشی! داستان راجب کتی هست. اون یه دختر جدیده. باهوش، زیبا و بی خیال. اون استعداد خودش رو توی موسیقی دید. کتی و مادرش خیلی جا به جا میشدن. و کتی مشتاق بود که توی انگلستان زندگی کنه. ولی اون خودش...

    Completed