Select All
  • Who Killed My Mother? || H.S
    31.2K 3.2K 58

    رانی درد های زیادی رو تحمل کرده. در شش سال اول زندگیش مجبور به تحمل دعواهای خانواده اش بوده، مادرش جلوی چشمش از بین رفت، با کسی غریبه بزرگ شد و هیچ دوستی کنارش نداشت. حالا پانزده سال از قتل مادرش گذشته، اون لندن اومده و جایی میخواد کار کنه که روی پرونده مادرش و کسایی که به وسیله یک نفر کشته شدن تمرکز دارند... (اینو وق...

  • secret castle
    4K 233 20

    گلوری مورگان پانزده ساله برای کار پدرش به یک قلعه خاکستری در خارج از لندن نقل مکان میکنند.انها این قلعه را از دو برادر بیلیونر می خرد.گلوری فکر میکند فروشندگان این قصر کمی عجیب هستند.انها نور را دوست ندارند.ولی از همه بد تر رفتار هری یکی از ان برادر هاست!

  • sinless
    1.7K 220 18

    اين داستان درباره ي هريه كه بعد از ١٥ سال دخترش وارد زندگيش ميشه و زندگيشو تغيير ميده . تو اين داستان همه ي 1D هستن ولي هري نقش بيشتري داره و ٣٣ سالشه

  • dark nights
    1K 67 1

    این یه فن فیک ‌ترسناکه اگه دوس داری بخون پشیمون نمیشی

  • Don't let me go [persian fanfiction_ by bahar!]
    18.6K 2.3K 35

    تنهام نذار... تنهام نذار... تنهام نذار که از تنهایی خوابیدن خسته شدم.

    Completed  
  • Together
    22 0 1

  • Again!!! (Fanfic H.S)
    39.2K 4.6K 70

    اين داستان فصل ٢ داستان people change هست و يه جورايي اونو كامل ميكنه و عاقبت همه رو مشخص ميكنه ولي شخصيتاي اصلي نسل بعدشونه… ناتالي يا نيكي يه دختر بده كه به مرور زمان شخصيتش عوض ميشه…

    Completed  
  • GAME OVER ( persian fanfic)
    43.4K 4.5K 64

    يهـ عـِشقِ خطر ناكـ ؟ fan_fic

  • Half A Heart (Persian)
    3.8K 319 5

    سلام.. نمیدونم چیشد دستم خورد داستان پاک شد.. دوباره گذاشتمش.. خخخخ.. راستی این داستان درباره ی زینه.. امیوارم لذت ببرید... بووووووووس

  • ADDICTED (haylor)
    15.4K 742 14

    این داستان در باره ی هری و تیلور هست و یک داستان متفاوته این نوشته خودم نیست من فقط ترجمه میکنم براتون

  • Guitarist
    79.3K 10.1K 60

    گيتار.. شروع عشق ما

    Completed  
  • Through The Dark [H.S]
    238K 16.4K 56

    [Completed] حراج سکس.. این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه. و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...

    Completed  
  • Feel gone with the wind
    21.9K 2.8K 36

    اون منو نابود کرد.... احساساتم رو زیر پاهاش له کرد... با این که میدونست چه قدر عاشقشم....

    Completed  
  • Hidden( translated to persian )
    405K 37.5K 96

    He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.

    Completed  
  • Perhaps Love
    16.1K 1.4K 12

    لی لی: عشق وجود نداره زین: پس اسم این قدرتی که باعث میشه کنارم بمونی و بهم اعتماد کنی چی میتونه باشه؟ لی لی: منظورت چیه؟ زین: شاید این خوده عشقه

  • Forever (Persian)
    8.4K 729 10

    «متاسفم و...خدافظ.» لویی گفت و چشمش رو بست تا اشکش روی گونش بریزه. «خدافظ لویی.» «تا ابد نگهش میداری؟» اون ازم پرسید «تا ابد» اون لبخند ضعیفی زد و توی خیابون محو شد. تا ابد

    Completed