دو همسفر
نازنین توی یه شرکته طراحی ساختمان کار میکنه و به طور تصادفی با نوید آشنا میشه ولی نمیدونه که این آشنایی زیادم اتفاقی نیست و نوید فکرایی در سرداره که باعث تغییرمسیر زندگی نازنین میشه....
نازنین توی یه شرکته طراحی ساختمان کار میکنه و به طور تصادفی با نوید آشنا میشه ولی نمیدونه که این آشنایی زیادم اتفاقی نیست و نوید فکرایی در سرداره که باعث تغییرمسیر زندگی نازنین میشه....
بسیار مهم است که بگذارید بعضی چیزها از بین بروند خودتان را از آنها رها سازید از دست شان خلاص شوید منتظر نباشید تا قدر تلاش هایتان را بشناسند و عشق تان را بفهمند در را ببندید آهنگ را عوض کنید خانه تکانی کنید گرد و غبارها را بتکانید از آنچه هستید دست بردارید و به آنچه که واقعا هستید روی آورید پائولو کوئیلو
چرا انقدر نگران از دست دادن ات بودم در حالی که هرگز به من تعلق نداشتی؟؟؟ عشق من به تو يک عشق واقعى بود. شش سال گذشت ولى هنوزهم جاى خاليت ات آزار ام ميدهد. دلم برات تنگ شده ولى تو نميدانى! همسرم نشدى ولى درخيالم با تو ازدواج كردم...
همه جا تاریک است و چیزی نمی بینم. تنها سر و صدای نا مفهومی از بیرون این محفظهی لعنتی که دورم پیچیده شده است به گوشم می رسد. اصلا این محفظه را دوست ندارم. تقلا می کنم می خواهم از آن بیرون بیایم. انگار دنیایی دیگر مرا می خواند. احساس می کنم چیزی پایم را گرفته. چیزی شبیه دست خودم. نور عجیبی به چشمانم می خورد. حال تنها ر...
! به نام یگانه خدای عالم ! انسانی که از یک راز بزرگ بی خبره . رازی که به زودی میفهمه و زندگیش از این رو به آن رو میشه . با ما همراه باشید . در داستان : زندگی یک نیمه خدا
داستان در مورد یه دختری ب نام پریا هستش که این دختر با شر و شیطون بودنش یه اتفاقاتی رو ایجاد میکنه که ....
"رهای من"اولین داستانیه که مینویسم ویه داستان بلنده. داستان یه دختره به اسم رها..عاشقونست رمانتیکه وصحنه دار.(معذرت از اونایی که دوست ندارن) لطفابهم پیشنهادبدین وازم انتقادکنین ممنون.