سلامــ هریــ....النـ امــ... الانــ مثلــ همیشهــ نشستمــ تو اتاقمــ و بهــ انتظار اینمــ کهــ یهــ تماســ از تو داشتهــ باشمــ....و بتونمــ فقطــ یهــ بار دیگهــ صدایــ گرمتو بشنومــ... میدونیــ امروز چهــ روزیهــ ...؟ تولدمهــ دیگهــ... نمیدونیــ؟ ...میدونمــ....تو اینو سالهایــ قبلمــ فراموشــ میکردیــ..
زندگی پر از پستی و بلندی دختری که به سختی از ایران به آمریکا بورسیه میشه و تحت تاثیر روش زندگی مردم اونجا قرار میگیره و با ورود دو پسر هات به زندگیش هدف و آیندش از یادش میره و حالا اون درگیره...تصمیم سخته...دروغ سخته...دوراهی دردناکه... "فراتر از عشق" 1394/6/27
فقط یک شب طول میکشه تا عاشق بشی... تا زندگیت عوض شه و همه چیز بازگشت ناپذیر بشه ولی بیشتر از یک شب طول میکشه تا رازهای تاریک و پنهان یه نفر رو کشف کنی. آیا عشق میتونه گذشته شکسته حال و آینده از هم جدا شده رو ترمیم کنه؟! (توجه : پسرا مشهور نیستن) All rights to : @lovelessbeauty
من دوباره روی تختم دراز کشیدم. "چرا همه میمیرن تا هم اتاقی تو باشن؟" هری روی تختش نشست و پوزخند زدو گفت : خوب کی میتونه نخواد؟ من به طور باور نکردنی خوشتیپ، پولدار و دختر بازم و حس خیلی خوبیم دارم." "حس خیلی خوبی داری؟" من ازش پرسیدم وقتی داشت بلند میشد. "من میتونم کل شب سوارت شم." اون کم کم خودشو به تختم نزدیک میکرد...
دختری که خیلی ناگهانی مسیر زندگیش تغییر می کنه… این تغییرات اونقدر زیادن که اون متوجه می شه فقط و فقط یه تتوی مثلث روی کمرش تو زندگیش راست بوده و اونی که فکر می کنه نیست…! اما کسی که خودش انتخاب می کنه باشه… واسه ی همه یه علامت سواله…
سلام دوستان چطورین؟ راستش امروز معلممون چن تا کلمه بهمون داد و گفت با اینا انشا ی کوتاه بنویسین . منم تا تونستم مسخره ترین و چرت و پرت ترین انشای ممکنه رو نوشتم و فقط از چرت و پرتیش خوشم میاد(من روانیم)و بالای تخته خوندم امیدوارم شمام خوشتون بیاد _لطفا با فازه خنده بخونین چون. به نظره خودم خیلی کوتاه و مضخره شما بنظری...
اون اسيبا منو خرد کردن!زندگيمو!دنيامو!اين منو عوض کرد!من از سنگ شدم!خودم نخواستم!ولي يه لايه ي سنگي رومو پوشوند تا بهم آسيب ديگه اي نرسه!ولي فقط از من محافظ نکرد در قبالش يه چيزي رو از من گرفت!عشق!محبت!احساساتم!اينا چيزايي هستن که ديگه تو زندگي من معني نداشتن...تا وقتي که يکي منو نجات داد! يه چيزي!دوتا چشم!
_ شاید بشه رویای کسی رو وقتی خوابه کنترل کرد _تو حتی نمیتونی رویاهایی ک خودت میبینی رو کنترل کنی _برای اینکه یکی دیگه کنترلش میکنه _امکان نداره _هیچ چیزی غیر ممکن نیست
دختر نوجوونی که تازه دبیرستان رو تموم کرده تصمیم میگیره هفته ی بعد تو شرکتی شروع به کار کنه غافل از اینکه کار تو اونجا باعث میشه که اتفاقات مختلفی براش بیفته و وارد رابطه ای ممنوع میشه رابطه ای با پسری: مغرور،خودخواه،شیطون ولی مهربون
your lips are like wine and i want to get drunk .... writer :Setayesh Instagram : @3etol
فکر نمیکردم عاشق کسی بشم که همیشه باهاش لج میکردم...الان بیشتر میشناسمش ....اون فوق العادست...
این داستان از نگاه پنج نوجون به اسم های (zayn,harry,Rose,waliyha,safa) درباره ی زندگیشون گفته میشه زندگییه که نه تنها به هم ربط داره،بلکه باعث برملاء شدن کلی راز هم میشه
شايد از کارايى که پدرت ميکنه خوشت نياد و باعث آوارگيت بشه اما همين ممکنه سرنوشتتو عوض کنه...
یه دختر هفده ساله که وارد یه دبیرستان جدید میشه،"افراد جدید و اتفاقای عجیب غریب" اون زندگی آرومی داره و عشق هم به همین آسونی و بی پروایی وارد دنیای جذاب اون میشه... Zayn Malik Fanfiction Written by Iamnotshadi
*اضطراب* *وحشت* *دوستی* *گذشته* *جدایی* *عشق* *ترس* یه زندگی معمولی ، همیشه معمولی نمیمونه اتفاقای جدید ، زندگی اونو تغییر داد
اما دختری که آرزو ها و رویاهای زیادی داره و در رویاهاش زندگی میکنه. اون میدونه یه روزی تمام آرزوهاش بر آورده میشه. آیا واقعاا اینطور میشه؟؟؟ *one direction story* saghar.li
ايده هاي داستاني براي نوجوانان به زبان فارسي . ايده ها همه مال خودمه و كپي و تر جمه هم نيست .
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
