Select All
  • My College Life
    12.8K 1.8K 56

    چشماش پر از اشک شده بود.....دهنم باز مونده بود.....فکر نمیکردم اینقدر حرف هام براش مهم باشه....فکر نمیکردم اینقدر احساسم نسبت بهش براش مهم باشه.....همونجا وایساده بودیم.....هر دو ساکت....صدای باد که توی شاخه های درخت ها میپیچید و برگ های پاییزی رو تکون میداد سکوت رو بهم میزد..... ©All Rights Reserved

    Completed  
  • The first love
    1.5K 158 6

    بالای صخره ها نشستم و به دریا خیره شدم خیلی دلم برات تنگ شده اما من نمیتونم بدون تو دنیا خیلی سخته..خیلی سخت میخوام بیام پیشت حاضرم کل دنیامو بدم اما فقط یه بار...فقط یه بار لبخند خوشگلتو ببینم من نمیتونم دیگه نمیتونم بدون اون نمیتونم خدایا دیگه نمیتونم

  • Who Killed My Mother? || H.S
    31.2K 3.2K 58

    رانی درد های زیادی رو تحمل کرده. در شش سال اول زندگیش مجبور به تحمل دعواهای خانواده اش بوده، مادرش جلوی چشمش از بین رفت، با کسی غریبه بزرگ شد و هیچ دوستی کنارش نداشت. حالا پانزده سال از قتل مادرش گذشته، اون لندن اومده و جایی میخواد کار کنه که روی پرونده مادرش و کسایی که به وسیله یک نفر کشته شدن تمرکز دارند... (اینو وق...

  • ^رهای من^
    336K 21K 134

    "رهای من"اولین داستانیه که مینویسم ویه داستان بلنده. داستان یه دختره به اسم رها..عاشقونست رمانتیکه وصحنه دار.(معذرت از اونایی که دوست ندارن) لطفابهم پیشنهادبدین وازم انتقادکنین ممنون.

    Completed   Mature
  • unknown voice
    288 29 3

    ویولت :" یه زمانی رو یادم می یاد که خیلی عاشقش بودم.همیشه فن گرلیش رو می کردم.من اونو خیلی دوس داشتم ولی بعضی وقتا از خودم می پرسم....چطور ممکنه عاشق کسی شده باشم که حتی یکبار تو عمرم ندیدم؟" . . هری: "تا حالا هیچ وقت این حس رو نداشتم....تمام فکرم مشغوله اونه.....من عاشقش شدم..ولی چطور ممکنه عاشق کسی شده باشم که تو عم...

  • last first kiss
    24.9K 2.8K 45

    At the first kiss I felt something melt inside me...that hurt... اولین و آخرین بوسه خیلی خاصه...مخصوصا اگه هر دو توسط یک نفر انجام بشه...

  • The Reason [persian]
    292K 24.2K 97

    |H.S fanfiction| "كى فكرشو مى كرد و عشقمون كارساز باشه؟"

    Completed  
  • Get Hard(HarryStyles)
    11K 1.1K 26

    داستان راجع به دختريه كه يه باند خلافكار خانوادشو به قتل ميرسونن و اونم به سختي فرار ميكنه و ميره با تنها دوست و اشنايي كه داره زندگي ميكنه و كم كم يه سري رازها راجع به خانوادش ميفهمه و تصميم ميگيره انتقام بگيره و......

    Completed  
  • Meadow lake(Persian translation) >> h.s
    3.1K 457 12

    ميشه لطفا قلبمو بشكنى؟

  • stay with me
    3.2K 359 14

    گاهی وقتا سختیای زیادی برات به وجود میاد....اونقدر زیاد که نمیتونی فکرشو بکنی... به امید این زندگی میکنی که تموم میشه...اینده ای روشن در انتظارته.... پایان نامه هر زندگی خوشه...اگه دیدی خوب نشده بدون پس اخرش نشده... تحمل کن و به اینده روشنت فکر کن که در انتظاره توهستش (اپریل پرل) *شخصیت اصلی داستان*