Select All
  • Boss | Complete
    118K 8.7K 22

    [ C O M P L E T E D ] مالوری وایت یک دختر 20 ساله جوان، که تازه کالج رو تموم کرده و زندگی مستقل خودشو شروع کرده. کی میدونست که قراره انقدر سخت باشه؟ اون توی یک آپارتمان کوچک زندگی میکنه و فقط کمی از پولی که از پدر و مادرش گرفته بود براش باقی مونده، از وقتی که کالج رو تموم کرد دنبال کار گشت. وقتی که اون یه کار پیدا ک...

    Completed  
  • Death shadow
    31.6K 3.7K 60

    زیر دست قاتل هزار چهره و ناشناس تقلا برای زنده ماندن میکرد اشک برای نفس کشیدن و منصرف کردن اون از مرگش میریخت... اما قربانی نمیدونست ک اون تنها کسی نیست در بین دستان او تقلا زنده ماندن کرده! اون هم همانند قربانی های دیگر..... صدای شلیک منظم سه گلوله پیچید.... مثلث خونی با شلیک گلوله ها روی بدن قربانی حک شده بود. یک...

  • Sex, Secrets and Love
    2.2M 25.8K 25

    Rose is an ordinary, teenage girl. She is 18 years old and lives in her own in an apartment in London. She works as a part time assistant to a man with bright blue eyes and an even brighter mind. One day he offered her a new job. A job that must be kept a secret and she thought would never have existed.

    Completed   Mature
  • Twinge (Styles brothers Fanfic)
    71.1K 7.2K 86

    +تو كارى كردى كه اون ازت متنفر بشه! -چى...؟ +تو داشتى بهش تجاوز ميكردى!كسى كه داداشت عاشقشه!ادوارد دارى چيكار ميكنى؟اين تو نيستى! -من...خداى من،من داشتم چيكار ميكردم؟ +توى لعنتى به خاطر يه شرط تمام زندگيتو به فاك دادى! *به عقب تلو تلو ميخوره و سوار ماشين ميشه* +كدوم گورى دارى ميرى؟ +ادوارددد! سياهى مطلق...به ياد نياور...

  • Slave Of The Darkness
    108K 10.2K 57

    من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سر...

  • Sky girl(the100|H.S)
    59.1K 4.8K 37

    انسان؟خيلي وقته چيزي ازشون نشنيدم! اينجا فقط بايد هيولا باشي! ________ اين داستان شامل صحنه هاي خشن و مثبت هجده ميباشد! اگر مشكل داريد خواهش ميكنم وارد نشويد!❤️ #9 in fanfiction

  • afraid( Persian Translation)
    20.8K 2.4K 21

    " بهت اطمینان میکنم " اما وقتی که کلمات از دهنم خارج شدن پشیمون شدم. داستان توسط خودمون ترجمه شده و کپی ممنوعه بخونیدش خیلی داستانه عالیه ;) [رتبه 21 در فنفیک های واتپد]

  • WHY DoEs He acting like THIS? [COMPLETED]
    3.9K 510 2

    " خیلی خب الکس ما ميريم خونه و تو اون لباساي لعنتی رو توی نیم ساعت می پوشی چون ساعت هفت باید خونه لو باشیم " " اون اسم فاکي. اگنس ه " " برام مهم نیست الکس " " باشه نیلی " " منو به اون اسم صدا نزن " " برام مهم نيست ... همون طور که تو منو الکس صدا میزنی منم دوست دارم نیلی صدات کنم ( یعنی ناخنی ) " " برام مهم نیست من هر...

    Completed   Mature
  • Hotline Launder(Persian Translation)
    29.8K 7.5K 41

    "خشکشویی کوییک کلین! وقتی چیزی کثیف باشه ما تمیزش میکنیم، ملیسا صحبت میکنه." "اه..." "سلام؟.." "من از یه دختر کیوت شماره تلفنش رو خواستم و این چیزیه که اون به من داده." #1 in short story Book 1 From Texts And Calls Series Original Story By: @taledust

  • Patient N• 119 (persian translation)
    51.2K 2.2K 26

    "دكتر استايلز توي اتاق معاينه منتظرتون هستن" Warning ⚠️ Sexual Content * پارت ١٣ به بعد اينجا آپ ميشه * پارت هاي قبلي رو در اينجا بخونيد : http://my.w.tt/UiNb/oN48j5XRBD * يا به اين آيدي بريد : @kimnem

    Completed   Mature
  • Please be naked
    3.5K 165 8

    شايد گوش دادن به موسيقي موزيك please be naked از بند the 1975 جرقه ي داستان تو ذهن من شد . بهتون پيشنهاد ميكنم براي هر چپتر اين موزيك و گوش كنيد و اگه به داستان فكر ميكنيد و شخصيت سازي ميكنيد تم داستان و ابي سبز در نظر بگيريد . توي ادبيات نمايشي توضيحي براي تم ابي و سبز اومده كه ميگه پايان هاي ابي غم انگيز و پايان...

  • Call Boy. (Harry Styles Fan Fiction)
    47.2K 5.6K 34

    هارلی توماس ؛ یه دختر مسیحی خرد شده با اضطراب که از قضاوت کردن اونایی که گناه میکنن لذت میبره هری استایلز ؛ یه پسر خدانشناس خرد شده با احساسات که از گناه کردن لذت میبره [ Persian Translation ] Highest Rank : 12 in Fan Fiction | Sexual Content |

  • I'M YOURS [harry styles]
    76.8K 6.4K 59

    -چى اذيتت ميكنه؟ -گذشته!!! -انقد تو گذشته نمون اميلي!!! اون ديگه تموم شده!!!

  • Daddy Issues || h.s
    8.1K 1K 14

    اگه میخواستی توی اتاق رختکن یا دستشویی دخترا به اسمش اشاره کنی ، همیشه همون نگاه و نیشخند تکراری رو میگرفتی که بقیه به سمتت پرتاب میکردن ؛ چون اون یه افسانه‌ی شهری بود. بعضی از مردم وقتی میخواستن راجبه اینکه دوران نوجوونی چقد خوبه پز بدن به خواهر و برادرای کوچیک ترشون راجبه اون میگفتن. جزئیات و آخر داستان همیشه عوض می...