Liam is the Prince of England and his parents think it is about time that he finds someone. So they set Liam up for an arranged marriage. Since it was bad enough he was forced to be married, his parents let him have a fare choice and let him pick his fiancé. And to say Liam was happy with his choice was an understatem...
[Completed♡] نوت های لیام که از آتیش دلش منشإ میگیرن! Highest ranking recently: #1 short-story & #1 Onedirection -لطفا شماره پارت ها رو چک کنید! واتپد مشکل داره و بالا پایین میشن!- زندگی زین و لیام, علل خصوص لیام, مثل یه غنچه ای بود که هیچوقت باز نشد و در سرمای زمستان سوخت! چرا؟ چون دنیاشون از این رو به این رو شد، به...
He was just curious. He never expected to actually like him. Or in that matter become lovesick for him. But then again, being curious can lead to something hitting you right in the face. (Ziam Short Story)
book 2 of bang, bang [ziam] [rated r] "but the thing is, i don't want a break. i don't want to slip away -- i don't want to be the kid i used to be, the reckless pauper that would do just about anything for a quick buck. it didn't matter how much i tried to crawl out of the gutter, it still reeled me back in every tim...
jaan▪︎जान ; life [literal meaning]. my life, my world, the centre of my universe. [as an endearment] 'you're my jaan. how do you expect things to be right in my world when you're not okay?' ♤♡◇♧ It all starts when Emir Zayn first notices a cherub-faced young man at his brother's wedding and decides he must have him. W...
[completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی امیدوارم بفهمیش چون اگه تا ابد هم برا من نشی قلب من به نام تو خواهد مو...
The past, present and future. You, them and him. Or when there's always a thin line between letting go and holding back.
ز, ليام من ميترسم اونا مي خوان منو اعدا.... ل, هييشش هيچکس تا وقتي من اينجام جرعت نميکنه نزديکت شه تخس کوچولوم .کافيه دستشون بهت بخوره تا کاري کنم از ب دنيا اومدنشون پشيمون بشن
زین مالیک!پسری که خودشو تو اتاق تاریک حبس کرد تا دوباره روی کسی که مقصر زندگی سیاهش بوده رو نبینه! اما حالا اون برگشته...برگشته تا کارایی که قبلا نکرده رو انجام بده و بتونه زین مالیک رو!عشق ابدیش رو دوباره بدست بیاره! و این لیام پینه که چیزایی رو میفهمه که شاید زندگیشونو عوض کنه! همه چی سریع اتفاق میوفتاد و اونا هر ل...
[ COMPLETED ] زرد و قرمز باهم گره میخورن، ولی اینجا توی یه جهان دیگه... All deserved rights to the rightful owner of the original fanfiction.
"Why do you love me?" "What do you mean?" "I have all these scars, littering my face. Imperfections. And you're nothing but beautiful." ---------- The car crash changed everything for Liam. The scars he earned chased away all of his friends, his confidence, and his own reflection. When he meets Zayn, an artist who's v...
"Birds with broken wings often try to help each other fly." - Matt Baker Zayn's point of view to the instances in the story "Princess."
[ zayn + liam // angst ? ] "get him as if your life depended on it" © xhappilyalive 2017
[ zayn + liam // mature ] "it's not you, it's me" "cause it's always you" © xhappilyalive 2015
وقتی که اون ماسکش رو برداشت اتفاقات زیادی افتاد. اما تنها چیزی که لیام میتونست ببینه چشمای عسلی اون بود و از همون موقع همه چیز عوض می‌شد. لیام مطمئن بود زندگیش قراره عوض بشه.
"کی وقت کردی بشی تموم زندگیِ من؟" . . . 💢بوک ادیت نشده! LARRY ZIAM NEW COUPLE?;D Completed✔ #cover by:@prnynm
من برادرمو کشتم تا فقط عشقمو از چنگش در بیارم 🏳 مثله یه بازیِ حکم بهش نگاه کن ما حتی برادرم باشیم باز رقیبِ همیم باید همو زمین بزنیم
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
تو منو میشناسی؟! من خیلی وقته که خودمو گم کردم... پیدام کن... و همیشه من فراموش شده رو به خاطر داشته باش ... _لیام پین
جايى كه توش زين و ليام هر آخر هفته با هم فيلم مى بينن. يا وقتى زين به فيلم ديدن، نترسيدن و دوست داشته شدن و دوست داشتن عادت نداره، و ليام به همه ى اينها عادتش ميده. ziam mayne fanfiction copyright © frogmd 2017-20
_زین به نفعته تسلیم شی وگرنه شلیک میکنم ... +تو این کارو نمیکنی لیام.... ما تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم اره ما قلبامون براي هم ميتپيد ولي تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم صدای شلیک بلند شد سکوت همه جارو فرا گرفت ... خون ريخت رو زمين... لبخند زدم ...و زیر لب گفتم : "تفنگ من تيري توش نبود من همیشه عاشق تو بودم لیام...
Zayn Javadd Malik is just your ordinary student who have good grades and many friends. Things were pretty normal until he bumped into someone and that someone is Liam James Payne, a hot young man who also work as Zayn's new Music teacher. What will happened between the two of them when they started to develop feeling...
[ zayn + liam // mature-ish ] how much can a relationship really be tested before it falls apart completely? [ completed: august 25, 2019 ] • • • • © xhappilyalive 2017
