با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ...
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1
[Completed] حراج سکس.. این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه. و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...
Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه
فقط عاشقم باش تا بتونم نفس بكشم... حستو تا مغز استخونم فرو ميره !
نثرِ داستان منظومِ ناظر و منظور اثر وحشی بافقی ناظر و منظور درباره عشق بین پسر شاه منظور و پسر وزیر ناظره. Best rank: #5 in romance
نگذار که فکر غرق شدن مرا در خود فرو ببرد نگذار که این گونه قصه ی تلخ مان به پایان برسد رهایم مکن ای عشق رهایم مکن.. 《WWII》
متن و ترجمه آلبوم های گروه وان دایرکشن [ Up All Night ] ✔️ [ Take Me Home ] ✔️ [ Midnight Memories ] ✔️ [ Four ] ✔️ [ Made In The A.M ] ✔️ 🔴 منابع : mihan-lyric.mihanblog genius.com/artists/One-direction onedirectionmusic.blogfa www.lyricland.loxblog.com
[Completed] داستان درمورد یه دختر ۱۷ ساله به اسم کلویی هست که بعد از روبرو شدن با یکی از پسرای مدرسه و وابسته شدن بهش زندگیش به خطر میوفته و...
کریستینا(جلد دوم رمان: queen of my heart) چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی" دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی" درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی" گاهی عشق خیلی ساده در میزنه..خیلی ساده... فقط کافیه درو باز کنی.
It's Mystic Falls, nothing bad ever happens here. Imagines and Preferences for the men of The Vampire Diaries. REQUESTS ARE CLOSED!!! Highest Rank #17 in FanFiction - 19/12/16 #6 in The Vampire Diaries I don't own any of the characters from the vampire diaries.
Crash is now published as a Paperback, and E-book with W by Wattpad Books! As a Wattpad reader, you can access both the Wattpad Original Edition and Wattpad Books Published Edition here upon purchase. Thank you so much for your support! ***** Alex J...
سلطنت... دو برادر بازیچه قدرت می شوند. پیروزی تنها با زور حاصل نمی شود.زیرا که بزرگ ترین نیرو قدرت عشق است. جنگ...خون...قدرت...طمع ... همه و همه برای نابودی عشق کافی نیست هر قدرتی در برابر عشق سر خم می کند. آیا یک رعیت ساده میتونه سلطنت انگلستان رو از زوال و نابودی که گریبان گیرش شده نجات بده؟ #kingdom ژانر←تاریخی_عاش...
کتاب اول - عاشق هیولایی مثل اون بودن باعث میشه تا به سلامت عقل خودت شک کنی. [Persian Translation] Original story by @shtyles
" دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"
من تو نقش بازی کردن عالیم ولی اون خیلی زرنگ تر از من بود من به طرفش کشیده شدم و تو دام عشق افتادم که اول ی اشتباه بود ولی کی گفته عاشق کسی شدن اشتباهه؟
این فقط ی بازی بود ی بازی مزخرف اون منو به خودش جذب کرد و لعنت به این عشق که اشکار کردنش سخت شد ....
Cam spends most of her time at home, her days are dull, her life is not going anywhere and she's trapped in her total indifference towards the world. That is until her new neighbor comes knocking on her front door and slowly becomes the only distraction in Cam's mind.
دختري ك داراي فوبياي خندس و با ورود افرادي به زندگيش..زندگي كسل كننده و سردش دچار تغييري دلنشين ميشه
اشلي گرين يه فرد باهوشي ....فراتر از باهوش ! اون مغزش خيلي خوب كار مي كنه همين هم براش مشكل سازه... و چي ميشه اگه تو اين هرج و مرج عاشق شه...
"ادلاید"دختر خاکی ومهربونی که حتی معنی غرور رو نمیدونه زندگی براش چیزهایی رقم میزنه. زندگی ادلاید رو از عرشش زیرسایه مرد مغروری میکشه که همه چیزش غرورشه. این سایه غرور ممکنه باعث بدبختی وننگ ادلاید بشه ویا ممکنه باعث خوشبختی وسعادتش بشه.
Because you're a Girl! دخترها انسان های محدودی هستند محدود برای خندیدن محدود برای شب گردی محدود برای لباس پوشیدن و محدود برای عاشق شدن! اینها به اضافه زیبایی صورت و اندام یک دختر رو میسازه و همه چیز از بیرون زیبا و پرستیدنی است تا زمانی که درونش را ببینی بدنی که همه زیبایی هایش را میبینند روحی مملو از درد و دلتنگی دار...
دلایلی کوچیکی میارم واستون تا لبخند بزنید. حق همه ما شاد بودن و خندیدنه 😄💙 بوستون دارم 🤗😘
