Select All
  • Monsieur ∥ موسیو {VKook, KookV, NamJin}
    249K 26.6K 60

    🔴 #Full 🔴 توجه‼️این داستان سیاسی، جنایی و دارای محتوای بزرگسالانه است و ابدا به افراد زیر 20 سال توصیه نمی‌شه!! با آگاهی و درک درست و نسبی درمورد این مسائل، داستان رو مطالعه کنین.❤️‍🔥 موسیو با گام های موقر و جدی توی راهروی بلند شرکت قدم برداشت، راه رفتنش شبیه صحنه ی اسلوموشن یک فیلم اکشن بود و وقتی تار موهاش روی پی...

    Completed   Mature
  • 𝘈𝘳𝘤𝘢𝘥𝘪𝘢 ❘ 𝘝𝘒
    88.3K 16.1K 52

    نام↲ آرکادیا خلاصه↲ شرکت «کایدرا» که در قاره آسیا به عنوان برترین صنعت داروسازی شناخته شده، سال‌ها درحال توسعه پروژه ای بود که در اون انتظار می‌رفت انسان بتواند با بیماری‌های کشنده ای مانند اچ‌آی وی و سرطان مقابل کنه و ضد ویروس شود. اما روزی درحال تست آزمایش بر روی یک انسان بیمار خطایی رخ داد و پس از اون یک اپیدمی در...

  • The Beast. [vkook/kookv]
    6.6K 1.2K 22

    «عروسک من، آغاز و پایان من، غم ناتمام من.. من باز هم به دنیا میام و باز هم عاشقت میشم. من این بار خوب خواهم بود؛ و جایی پیدات میکنم که عشق من برای هردوی ما کافی باشه. تو یه دنیای دیگه.» این داستان شامل خشونت، آدم‌خواری یا کانیبالیسم (Cannibalism) هست. اگر روحیه‌ی حساسی دارید از خوندن خودداری کنید. کاپل: تهکوک،کوکوی ژ...

    Completed   Mature
  • Wild [KookV]
    281K 45.6K 38

    چشم‌هاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمی‌خواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمی‌خواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمی‌خواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم می‌شدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیش‌قدم می‌شدند و حالا اینطور تحقیر‌آمیز باهاش رفتار می‌کردند. مقابل رهبرِ پک دشمن زانو زده بود و دست‌هاش بسته بودند...

    Completed   Mature
  • Eucalyptus🌿|‌‌‌‌‌‌Vkook|
    14.5K 3.1K 19

    برده داری،سیستمی قانونی و به رسمیت شناخته شده که در آن انسان‌ها به‌شکل قانونی ملک و دارایی ارباب خود در نظر گرفته می‌شدند... کیم تهیونگ، یکی از برده های عمارت والکین ، پسری احساسی و وابسته بود...اما سرنوشت ، گذر او را به اتاق پسر عمارت والیکن باز میکند....اتاقی گرم و پر از حس زندگی ...و در آینده دیوار های همان اتاق ا...

    Mature
  • NEMESIS | VKOOK
    196K 24.9K 39

    NEMESIS - الهه ی انتقام سروان کیم، کارآگاه بخش جرایم خشن، کسی که سال‌ها دنبال یک قاتل سریالی می‌گشت، اما هرروز ازش دورتر می‌شد و توی پیدا کردنش شکست می‌خورد... درحالی‌که تنها چیزی که توش شکست خورده بود حرفه‌ی کاریش نبود... زندگیِ تاریک و سرد تهیونگ کیم و جونگکوک کیم؛ کسایی که یک روز عاشقانه زندگی مشترکشون رو شروع کردن...

    Completed  
  • 𝐀 𝐁𝐚𝐠 𝐎𝐟 𝐌𝐚𝐫𝐛𝐥𝐞𝐬 - فعلا متوقف شده
    18.5K 2.9K 30

    کیسه‌ای پر از تیله، روایت داستان پسری نوجوان به نام جونگ‌کوک، که برای فرار از دست سربازهای آلمانی از پاریس غرق در جنگ به دل رشته کوه‌های آلپ می‌زنه، اما بی خبر از اینکه پا روی دم شیر گذاشته و فیلد مارشال آلمانی، بی‌رحم تر از این حرف ‌ها‌ست... Name: A Bag Of Marbles - جمعه‌ها Couple: Vkook | Namjin Gener: Tragedy - Cla...

  • INRED | VKOOK
    667K 53.4K 102

    In Red - سرخ‌پوش جونگکوک جئون، رئیس زاده‌ی بند هشتم زندان گری سی! کسی که توی سلول‌های اون زندان بزرگ شده بود و حالا یک تازه وارد توی بند هشتم، همه چیز رو بهم ریخته بود! 🔞🃏⛓ تازه واردی که بدون هیچ ترسی مقابلش می‌ایستاد و با گستاخی جوابش رو می‌داد اما کی فکرش رو می‌کرد اون تازه وارد باعث شه #غرور خود ساخته‌اش رو از دس...

  • Deadlock [KookV]
    161K 22.1K 23

    «من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهره‌ی به ظاهر باهوش، صرفا نشون‌ دهنده‌ی هوش نیست آقایون‌. تمام کارهای ابلهانه‌ی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...

    Completed   Mature
  • 𝗧𝗶𝗴𝗿𝗶𝗱𝗶𝗮 ᵛᵉʳˢ
    264K 37.5K 73

    𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 - 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛 - 𝙏𝙝𝙞𝙡𝙡 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 سازمان EPA، در ظاهر یک سازمان محافظت محیط زیستی بود که از حیوانات دارای نژاد خاص حفاظت می‌کرد. اما در باطن روی انسان‌ها آزمایشاتی انجام می‌داد و با تزریق ژن و هورمون‌های حیوانی، سعی در تغییر رَویه بدنشون داشت. در این بین تنها یک مورد مثبت بوجود اومد...

    Completed   Mature
  • 𝐖𝐚𝐭𝐞𝐫 𝐚𝐧𝐝 𝐅𝐢𝐫𝐞
    20.9K 3.6K 24

    داستانی درباره‌ی آدم‌های از دست رفته، قول‌های فراموش شده، آدم‌هایی که وارد بازی پیچیده‌ی سرنوشت شدن. آیا اون‌ها می‌تونن در این جنگ خونین از جوونه‌های عشقشون محافظت کنن؟ " _ چشم‌هات بسته بود و همین که بالا سرت ایستادم بغلم کردی... اگه یه‌نفر دیگه بود چی؟ + توله ببر من داره حسودی می‌کنه؟ _ سعی نکن بحث رو عوض کنی. + م...

  • Tiptoe :::... (Taekook ver.)
    200K 38.5K 48

    چه توی بزرگ ترین دانشگاهِ هنرهای موسیقاییِ جولیارد ، چه توی هر دانشگاهِ کوفتی دیگه ای ، عشق بین یک هنرجو و استاد غیر قانونیه! ولی خب...سرنوشتِ تخمیه دیگه :) ~~~ (این فیک قبلا با اسمِ why توی اینستا عاپ میشده❕) ~ معانی کلمه ی "تیپتو" : 1) در معنای لغوی : نوکِ انگشت های پا 2) در اصطلاحِ رایج : با احتیاط و بی سر و صدا رو...

  • the Princess :::... ✔
    465K 112K 80

    ༺شاهدُخت༻ جونگکوک از مَرد بودن شرمی نداشت... اون از یک مردِ متفاوت بودن هم شرمی نداشت. اما نمیتونست بشینه و ببینه که تک تک اعضای خانواده ش جلوی چشم هاش پر پر میشند! پس توی دنیای لباس های پر زرق و برق و جواهرات گرون قیمت غرق شد و خودش رو به جای یک دختر جا زد و پا به قصرِ سلطنتی گذاشت... اما هیچوقت فکر نمیکرد شاهزاده ی...

    Completed  
  • the ShowCase :::...
    739K 165K 96

    ıllıllı ویترین ıllıllı + خب ، جونگکوک. بهم بگو...چی میبینی؟ - یک بدبخت بیچاره...یک جنس...یک هرزه! + میخوای بدونی من چی میبینم؟ - ....؟ + یک شاهکار...یک زیباییِ غیر قابل انکار! ~.~ ~.~.~ فیکشنی که در "کلیشه ترین" و "قابل پیش‌بینی ترین" وضعیت شروع میشه و در "غیر کلیشه ترین" و "غیرقابل انتظار ترین" حالت ممکن ادامه پیدا م...

    Completed   Mature
  • the Rebellion ::..
    87.9K 22.8K 30

    《 شورش 》 فصل دوم فیکشنِ "شاهدخت" برای جونگکوک، همه چیز فقط از نیازمندی و بیچارگی خودش و خانواده‌ش شروع شده بود... اما کسی چه میدونه؟ شاید اگه از همون اول میدونست قراره از وسطِ بزرگ‌ترین خیانت های سلطنتی و براندازهای بی‌رحمانه ی سیاست سر در بیاره، همون نیازمندی و بیچارگی رو ترجیح میداد! ~.~ ~.~.~ (⛔این فیکشن با کاپل اص...

    Mature
  • Whiskey[ویسکی]
    821K 112K 67

    Vkook/kookv [completed] 《صد بار بهت گفتم تو کابین خلبان نباید سیگار بکشی...حرف حساب حالیت نمیشه انگاری؟...بلند شو برو بیرون.》 《اه کیم...با این طرز نگاه کردنت فقط اون پایینیه که واست بلند میشه》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 《بیاین بریم تو دنیای میلیاردرای دلاری... هوم؟ زندگی سرشار از زرق و برقشون... کسایی که حتی با دلار س...

    Completed  
  • Cicada3301 | VKOOK
    47.4K 9.2K 19

    «کامل شده🔻»

    Completed  
  • Son of Satan
    5.9K 935 9

    Completed "تو... چی هستی❓" با چشمهای بسته پرسید و بعد دوباره نگاهش رو به چشمهای تهیونگ داد. میتونست حس کنه.. از این مکالمه متنفره.. میتونست حس کنه توی عذابه❗️ "مطمئنی میخوای بشنوی❓" "میخوام بشنوم.. " " نیمی از من.. دقیقا مثل توعه! همون نیمی که عاشقته.. که داره باهات همین الان حرف میزنه.. ولی یه نیمه ی دیگه ازم... " جو...

    Completed   Mature
  • Casino
    85K 10K 8

    Completed کیم تهیونگ کسی نبود که چیزی رو ببینه، بخواد، و بدست نیاره.. و اون شب توی یکی از سرنوشت سازترین بازی‌هاش توی کازینوی شخصی خودش، چشمش به پسری افتاد که قسم می‌خورد تاحالا مثلش رو ندیده! و اون عروسک از خوش شانسیش، پسر رقیب اون شبش بود و بزرگ‌ترین اشتباه اون مرد شرط بستن روی پسرش بود.... *پسرتو می‌خوام... *چی...

    Completed  
  • Atonement / تاوان
    127K 14K 35

    نام رمان : تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ درام /کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) امگاورس / امپرگ ( اسمات ) یکی لابه لای تیره ترین روز ها ، چشم انداز قلب و ذهنش آینده ای روشنه ... یکی لابه لای آسوده ترین روز ها ، قلب و ذهنش غرق در ناچاری گذشتشه ... گذشته و آینده ای که در نقطه ای ناچارا ب...

    Completed  
  • Manhattan (kookv/vkook)
    51.9K 8.4K 46

    ...سرگرد به عکس پسر جوون اشاره زد و ادامه داد "جئون جونگکوک ۲۸ ساله متولد بوسان، مادر و یک خواهر ۱۸ ساله داره، ضریب هوشیش ۱۴۰ عه تو ۱۶ سالگی مدال شیمی المپیاد جهان گرفته تو ۲۵ سالگی مدرک دکترای داروسازی ایش رو از دانشگاه کالیفرنیا. یعنی نابغه!!" ************ وی پوزخندی زد و دور پسر ایستاده وسط سالن چرخید "اه پسرک فرام...

  • Unknown love |kookv|
    210K 28.6K 18

    جونگکوک پسر بدبوی دانشگاه ، روزا در تلاش برای به فاک دادن پروفسور کیم .. و شب ها با یه بیبی بوی ناشناس چت میکنه .. کاپل : کوکوی ژانر : رمنس ، فلاف و ریل کانکت

    Completed  
  • 𝐓𝐡𝐢𝐫𝐭𝐲 𝐞𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐃𝐞𝐠𝐫𝐞𝐞 𝐂𝐢𝐫𝐜𝐮𝐢𝐭
    124K 16.4K 46

    [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] [مـدار 38 درجــه] تاریکی و خون تمام دنیای من بود! یک سایه از اشتباهاتم حتی نمی‌ذاشت نفس بکشم تا وقتی که تو... تو پاتو توی زندگیم گذاشتی جونگکوک! تو من رو درهم شکستی، بهم بگو کی بهت اجازه داد من رو عاشق کنی سربازِ اعزامی از یگان ضربتی؟ 𓂃ᬉ🪖 نمی‌تونست اشک‌هاش رو کنترل کنه. دست زخمی ولی هنوز قشنگ...

    Completed   Mature
  • The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full)
    89.3K 17.1K 39

    بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν ωяιτєя: ƒαяαиακ gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞

    Completed  
  • 𝗠𝗼𝗻𝘀𝘁𝗿𝗼-ᵛᴼᴼᴷ-ᴷᴼᴼᴷᵛ
    69.6K 11K 8

    ༄𝕸𝖔𝖓𝖘𝖙𝖗𝖔 [COMPLETED] + یه آلفای بالغ، ترسیده و مغموم! با رائحه ی گرم! با انگشتای کشیدش صورت روشن پسر زیرش رو نوازش کرد و پوزخندی رو لبش نشوند، ادامه داد: +نترس! سیرابم از خونِ لذیذ یکی از هرزه های همینجا... که فردا صبح قراره عکس جنازش بره روی مجله ها. دستش رو با هر کلمه پایین و پایین تر میبرد و روی تن برهن...

    Completed  
  • 𝐂𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋𝐋𝐄 <ⱽᵏᵒᵒᵏ>
    38.9K 5.8K 11

    کانل/دارچین(کامل شده) دارچین:درختی که از همه ی قسمت هاش بوی مطبوعی استشمام میشه و مثل چوب جادویی هرچیز رو لمس کنه، رائحش رو به اون میده. داستانی در دهه 50 میلادی، بین جغرافیا های مختلف و شخصیت های متفاوت تر. مرد تاجری که اعتیادش به تنباکوی لیکوای فرانسوی، با عطر دارچین آمیخته میشه، و پسر چشم آبی نابغه ... __________...

    Completed  
  • FLORENCE🎻
    144K 21.3K 33

    «فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 _______...

  • RANDY
    424K 70.6K 32

    [کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میا...

    Completed  
  • NOIR [BARCODE 2]
    68.9K 10.5K 30

    نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . ...

    Completed  
  • BARCODE [VKOOK/YOONMIN]
    214K 31.2K 53

    ‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره...

    Completed   Mature