King Of My Heart~L.S[Completed]
و عشق، بی هیچ ریشه ای، می روید در قلبِ تو... بی هیچ نجوایی، فریاد میکشد و حل میشود میانِ سرخیِ رگ هایت... ___ اواخر قرن هجده میلادی. سلطنت...دیدار...مرگ...سرنوشت... و جرقه ی عشقی نافرجام. بهار97
و عشق، بی هیچ ریشه ای، می روید در قلبِ تو... بی هیچ نجوایی، فریاد میکشد و حل میشود میانِ سرخیِ رگ هایت... ___ اواخر قرن هجده میلادی. سلطنت...دیدار...مرگ...سرنوشت... و جرقه ی عشقی نافرجام. بهار97
گاهی اوقات بعضی ها فقط متولد میشن تا میزبان تاریکی محض باشن... میزبان شیطان... زندگی... اون به هیچ وجه چیزی که توی قصهی پری ها تعریف میشه نیست... زندگی واقعی اینجاست... بین هرم سرد نفس هاش... بین این بازوهایه امن و بی احساس... بین این لب هایه سردو شیطانی... بین تاریکی ای که خنجر انعکاسش با بیرحمی در قلب همه فرو میره...
از وقتی که قومی وحشی از بُعدی دیگه به دیگر به زمین اومدن که اسم خودشون رو انسان گذاشتن ،دیگر خوناشان ها جایی برای خود نداشتن ،انسانها از طریق وسایلی که مربوط به بُعد خودشونه اونا رو میکشن یا اینکه با اتیش اون ها رو از بین می بردن،این رو از وقتی فهمیدن که فرشته ها به حالت خلصه میرفتن و وجود درونیشون رو برای حفاظت از خ...
برگرفته شده از یکی از اهنگ های وان دایرکشن! " بامداد " دستشو زیر چونش میزنه _نایل:"بنظر من،عشق اون تصمیمی با اراده ایه که بخاطرش از خوشمزه ترین پیتزاها میگذری تا به وزن دلخواهت برسی...در هر صورت میدونین که من عاشق نمیشم!" سابرینا سری تکون میده و زین لبخند تلخی میزنه و به کنج دیوار تکیه میده _زین:"در واقع عشق همون حس م...
وقتی هری مجبوره انتخاب کنه....کسی که عاشقشع هریع یا کسی که هری عاشق اونه وقتی پسر کوچولو مجبوره بزرگ شع :(
من بیهوشت کردم از نزدیک ترین آدم های زندگیت جدات کردم با چاقو روی بدنت نقاشی کردم و تو انقدر شکسته بودی که به هر حال عاشقم شی باید فکرش و میکردی که من از چیزی که به نظر میام خطرناک ترم... #1 Gangster #2 Louis Tomlinson #2 Stylinson #3 Larry #3 Larrystylinson #14 Harry Styles
از تمام حركاتش كه بي نهايت زيبا بودن،از هر بخشش عكسي ميگرفتمو اون هارو به ريسه هاي روشن افكارم مي آويختم
در لندن هتلی وجود داره که زنها و مردهای زیبا مثل پرنده های تو قفس،ازشون نگه داری میشه و زندانی ها ی اون مکان ملزمن عمیق ترین و تاریک ترین خواسته های شما رو براورده کنن.......
دنيايى كه خون آشام ها در اون حكومت ميكنند به بانك خون خوش اومديد ، پر از خون هاى تازه و درجه يك ! وان (one) يك بانكدار سخت كوشه كه تحت تاثير فرومن خون آشام ها قرار نميگيره يك روز ، ارباب هرى ، پسر ارباب درد براى بازرسى بانك مياد درحين گذارشى كه وان داشت به ارباب ميداد ، ارباب ؛ تمام مدت به اون زل زده بود و بعد ... او...
کتاب اول - عاشق هیولایی مثل اون بودن باعث میشه تا به سلامت عقل خودت شک کنی. [Persian Translation] Original story by @shtyles
داستانى كه لويى توش پسره رييس جمهوره انگليسه... ولى چه اتفاقى ميوفته بعد از اينكه هواپيماهى كه لويى توش بوده سقوط ميكنه و لويى خودش رو توى يه جزيره پيدا ميكنه؟؟ داستانه خودمه گايز
هری و دوستای تاپش بچه های زد بازی داستانی متفاوت از هری و.... آیا لویی عشقشو به دست میاره؟
اولين فن فيك من!! وقتي در زندگي لويي و هري يك اتفاق غير منتظره ميوفته!
اردوی تابستانی! لویی باخودش فکرمیکرد از خونهای که براش حکم جهنم رو داره دور شدن ازش بهتره!!ولی چه اتفاقی میوفته که پشیمون میشه و تنها آرزوش برگشتن به همون جهنمه!!! Warning:Self harm and mentions of rape. if these attend you please don't read it.
-تو داري از من ميپرسي تو تمام اين دنيا عاشق كيم؟ كلمه اولمو دوباره بخون♡ --- وقتي فكر ميكني داري روياتو زندگي ميكني خيلي خوشبخت به نظر ميرسي ... اما اگه تو روياي اشتباه باشي چي؟ ميتوني دوباره روياتو بسازي؟
[ completed ] (لويى يه بچه مثبت به تمام معنا هستش) سلام اسم من لويى تاملينسون هستم حتى شک دارم که فاميليم اين باشه 18 سالمه و تا چند ماه پيش تو پرورشگاه لندن بودم ولى چون به سن قانونى رسيدم ديگه اونجا نموندم الان تو زير زمين ساختمونى که ٣ واحد بيشتر نداره زندگى و کار ميکنم و تغرييبا دو ساعت تا لندن فاصله داره حقوق زي...
خيليا تا وقتي فن فيك كامل نشه نميخوننش نميدونم اين چقدر به دردتون ميخوره اينجا پيج و اسم فن فيك های لری كه پابليش شدن رو ميگيم 🌟⚠️🌟: خب اینجا خیلی از فن فیکشن هارو گذاشتم که برای سه چهار سال پیش ان! طبیعیه خیلی ازینا پاک شده باشن یا آیدی هاشون رو عوض کرده باشن. به هرحال پیداشون نمیکنید ؛ پیشنهادم اینه که از آخرین...
میدونی هری ، همه ما اخرش میمیریم ، کارمون یه سره میشه ،تموم میشیم میریم پی کارمون ، استخونامون تجزیه میشه و احتمالن روحمون هم به ارامش نمیرسه ، نمیخام دروغ بگم حتی توام همیشه جوان و زیبا نمیمونی ، ولی باورم کن ، من حتی اون موقع هم دوستت خواهم داشت " خوشحال میشیم اگه داستان رو بخونید و در این صورت که خوشتون اومده او...
ازینکه گی ام معذرت میخوام، لویی. -دوست صمیمیت، هری. Larry Stylinson AU
هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.
شماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره ی ناشناس:اوه ببخشید رفیق شماره ی اشتباهی بود. ---- وقتی لویی موقع اس...
میتونم یکمی از اون بوسه های ترش ات داشته باشم ؟
"قمار فقط یه باتلاقه. کافیه گوشه ی پات بیوفته توش تا تورو تا عمق وجودت تو خودش خفه کنه زرنگ باشی دیرتر خفه میشی... احمق باشی زودتر..."