Select All
  • Angel [L.S]
    86.1K 17.7K 64

    [Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیم‌های غلط اون وارد ماجرایی می‌شه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورق‌ها تک‌تک برمی‌گردن و می‌فهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو می‌کرده. وقتی تنها چیزی که حس می‌شه درده، چه می‌شه که یک نفر مرهم باشه؟ پی‌نوشت: در این کتاب تمرکزی رو...

    Completed   Mature
  • After | On Hold
    167K 15.6K 64

    لویی تاملینسون یه پسر 18ساله دانشجو با زندگی کاملا ساده،نمرات عالی و یه دوست دختر دوست داشتنیه.. اون همیشه برای هرکاری برنامه ریزی زودتر از موعد میکنه تا اینکه با پسری به اسم هری که تتو های زیاد و پیرسینگ داره آشنا میشه ، کسی که برنامه های لویی رو خراب میکنه... ( Larry Stylinson AU ) [ Persian Translation ] by: @afte...

  • MUTE (ZIAM AU)
    11.3K 2K 15

    من مثل یه ذره ی کوچولو تو فضا، بی مصرف و مزخرف بودم و اون مثل خورشید، بزرگ و درخشان بود

  • Drifting [ Persian Translation ]
    18.8K 3.5K 16

    • زین همیشه متفاوت بوده. از زمانی که یادش میاد، همیشه "مردمی" رو اطرافش میدیده. خب، اون با پدر و مادر و سه تا خواهراش زندگی میکرد و همیشه همینطور بوده. ولی یه نوع دیگه ای از "مردم" که شاید زین هرگز اونها رو ندیده، ولی همیشه کنارشن. بخش متفاوت و عجیب غریب قضیه اینه که هیچ کس به جز زین نمیتونه اونها رو ببینه. و حتی گاهی...

    Completed  
  • Fluff & ... FLUFF
    2.1K 179 4

    وان شات هایی از ao3

  • Make You Mad [Persian Translation]
    43.2K 7.7K 52

    "‌عصبانیش کن! " ‌All Right Reserve To @louissmolbean

  • FALLEN [z.m]
    12.9K 2.3K 46

    "اما اگه بیافتم، اونوقت میمیرم و دیگه نمیتونم کنارت باشم." _" اگه احساس کردی داری میافتی فقط دستاتو باز کن و چشماتو ببند. باور داشته باش که تو میتونی پرواز کنی."

  • "I AM LIAM " [Z.M][L.S]
    13.9K 2K 20

    یه روزی راجب درخشش خنده هات یه آلبوم می دم بیرون لیام...اون وقت اسمش رو می ذارم سقوط ایکاروس!

  • 𝙕𝙞𝙖𝙢𝙏𝙬𝙚𝙚𝙩
    31.4K 3.5K 53

    ° 𝘓𝘦𝘵 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘙𝘦𝘥 - 𝘠𝘦𝘭𝘭𝘰𝘸 𝘏𝘦𝘢𝘳𝘵𝘴 𝘉𝘦𝘢𝘵 ࿔‧⋆

    Completed  
  • Vraiment (متاسف)
    57.4K 5.5K 49

    من یه عروسکم عروسکی که لبخند به لبش دوختند عروسکی که سوخت همه ی وجودش ولی همچنان لبخند میزد چون دوختنش 🔞🔞

  • princess- "persian translation"
    21.4K 2.8K 21

    -زین کنار گوشم زمزمه کرد:"ولی نگران نباش پرنسس، من هیچوقت تنهات نمیذارم. چون نابود کردن زندگیت زیادی برام سرگرم کننده‌ست." صداش تاریک و پر از نفرت بود‌...

  • Half Of Me [Z.M/L.S]
    17.4K 2K 29

    [ خونی در رگ هایم، گرمایی در دستانم؛ شکوفه ای در مردابِ قلبم، نفسی برای تنِ بی نفس ام؛ میروی و، کمی دلتنگ من باش...] _______________________________ معجزه بهاى سنگينى ندارد! كه به نرخ عجيب ترين آنها، باور باالترى را ارائه دهى؛ معجزه عصايى نميخواهد كه بر دل رودى فرو رود، تا تو در شكافتگى آن شيار عريض، خداى را ببينى و...

  • Wanted Housemates [L.S](Persian Translation)
    119K 21.5K 28

    [Completed] لویی به تازگی به همراه دوست پسرش یه خونه ی پنج خوابه خریده. ولی دوست پسرش بهش خیانت می کنه پس لویی اون رو از خونه پرت می کنه بیرون... با این حال خونه رو خیلی دوست داره و یه آگهی در اینترنت می ذاره تا بتونه این خونه رو با چند نفر شریک بشه... که این همخونه ای ها شامل نایل، یک برنامه نویس الکلی، زین، یه معلم...

    Completed   Mature
  • When Hate Turns Into Love [Persian Translation]
    50.9K 7.8K 26

    [OnGoing] استایلزها و تاملینسون ها. این دو خونواده به دلیل اتفاقی در گذشته، هیچوقت باهم کنار نیومدن. به همین دلیل لویی تاملینسون از هری استایلز متنفره، به همین سادگی. هرچند چیزی که لویی -یا هرکسی توی خونوادشون- نمیدونه اینه که هری از لویی متنفر نیست، درواقع کاملا برعکسش. اون همیشه از پسری که موهاش مثل پر نرم بود خوش...

  • ˚HIM [ZIAM']
    11.1K 1.5K 17

    ❞ عجیب بود ، عجیب..شاید مثل چشمهاش.. ❞ •Ziam Ficthion, •Start 12 º 5 º 1397⚚

  • RoomMates ( Ziam Short Story)
    2.9K 593 7

    تا حالا شده روی خونه ای که می خرید، اشانتیون بگیرید؟! این اتفاق برای من زمانی رخ داد که بعد از خریدن خونه ام فهمیدم با مزخرف ترین روح دنیا توی این چاردیواری گیر افتادم و این داستان ماجرای ما دو نفر با عنوان "همخونه" توی این خراب شده است!

    Mature
  • gangsta || Ziam
    17.7K 1.7K 22

    ز:من عاشقتم پسرک با گریه گفت و به این توجه نکرد که بارون تمام تنش رو خیس کرده پسر بزرگ تر اونو تو آغوشش گرفت و لباشو روی موهای خیس مشکیش گذاشت ل:ولی من عاشقت نیستم....من فقط عاشق وقتاییم که با اون صدای جادوییت باهام حرفای عاشقانه میزنی وقتی میخوام سخت به فاکت بدم لیام گفت و لباشو رو لبای پسرک گذاشت اون نیازی نداره...

  • freak(narry)(persian)
    29.2K 4.1K 23

    "اون کیه؟" "نایل ،یا یه همچین چیزی،اون عجیب غریبه" "عجیب؟" "اره ،اون حرف نمیزنه"

  • Prince [Persian Translation]
    140K 23.1K 43

    [Completed] «اونی که استخون گونه داره میدونه ک پرنس عاشقشه؟» جایی ک هم لویی و هم هری پرنسایی هستن که سرنوشتشون اینه که با هم ازدواج کنن

    Completed  
  • Boys Divisional School Of Manners - Persian Translation
    164K 15.4K 46

    هدف از یه مدرسه ادب و تربیت چه کوفتی می‌تونه باشه؟! چیزی که من توقع داشتم نبود! اینو باید بگم! اساساً یه فیک BDSM. شامل لری/نیام/زیام/زاستین/. تمامی حقوق متعلق به boybands77@ هستش. این کار با دریافت « اجازه » داره ترجمه میشه!! all rights reserved to @boybands77

    Mature
  • ~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED]
    179K 19.9K 62

    ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!

  • End Game (L.S)
    612K 88K 77

    [ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....

    Completed   Mature
  • Anxiolytic [L.S]
    169K 33.2K 78

    [Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"

    Completed   Mature
  • Steps to his heart(Narry)(persian)
    38.6K 4.9K 27

    ما الان دوساله که با همیم ولی هنوز حتی همدیگرم نبوسیدیم .......

    Mature
  • where is this love? [L.S]
    31.3K 5.1K 38

    +I love you -where? +What? +Show me! where is this love? I can't see it. I can't touch it. I can't feel it...

  • Ready to run(zarry Mperg)
    14.9K 2K 25

    "This time I'm ready to run I'll give everything that i got for your love" •••••••• هرکس ممکنه اشتباهي رو انجام بده... ممکنه با اشتباهش زندگیش رو تباه کنه یا اون اشتباه اونقدر خوب باشه که بهترین زندگي رو براش بوجود بیاره یه مرز باریك بینش وجود داره... مرزي که هري؛دقیقا نمیدونست توي کدوم قسمتش وایستاده.. انگار هیچ وقت...

  • Please don't hurt me (zouis)
    36.5K 5.2K 33

    استیو_ تو خودت خوب میدونی من عاشق بچه هام ولی جوآنا این بچه از خونه فرار کرده باید تحویل پلیس بدیمش نگه داریش جرمه جوآنا_ اگه تحویل پلیس بدیمش اونا میدنش به باباش اونم پدری که به بچش تجاوز کرده

    Completed  
  • MY TWINS
    25.2K 2.5K 17

    من همیشه اعتقاد داشتم یه روزی یه شخصی توی زندگی هرکسی میره و عوضش میکنه... و بالاخره اون "شخص" برای لیام رسید . . . اوه ببخشید "شخص" نه "اشخاص" اونا دوقلو هستن...دوقلو دوست داشتنی لیام... فقط بیشتر تو فاز کلاب و رابطه های جنسیه? باید میگفتم ولی اگه باهاش مشکلی ندارین از دستش ندین? Cover by @ghazxl

  • HELP ME || L.P ||
    23K 3.6K 35

    زندگی گاهی میتونه بیش از یک 'آینه' غیرقابل پیش بینی بشه! با تشکرات بسیار از سازنده ی کاور @Blitckey

    Completed  
  • Force And Hate(L.S/BDSM)
    663K 52.6K 87

    هری لبای خشکش رو از هم باز کرد ولی صدایی ازشون خارج نشد.لویی گفت من یه قرارداد نوشتم تو اونو امضا میکنی و بعد منم اجازه میدم بهت غذا بدن و بعدشم میتونی بخوابی.نظرت چیه فرفری؟ هری دندوناش رو از خشم روی هم فشار داد.

    Completed   Mature