" 𝑽𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒐𝒖𝒔 " | Zayn Malik |
اونقدر غرق قمار و شرط بندی بودم ، که بدون اینکه حواسم باشه زندگی ام به " زین مالیک " یکی از قوی ترین قمارباز ها باختم ! و من شدم برده دست های اون !🔞 Cover by @infectedfantasy
اونقدر غرق قمار و شرط بندی بودم ، که بدون اینکه حواسم باشه زندگی ام به " زین مالیک " یکی از قوی ترین قمارباز ها باختم ! و من شدم برده دست های اون !🔞 Cover by @infectedfantasy
تو اعجاز من بودى... من حيات تو شدم... ديگرى اما آتشمان را خاكستر كرد! [پایان یافته] "Zayn fanfic"
یه دختر هفده ساله که وارد یه دبیرستان جدید میشه،"افراد جدید و اتفاقای عجیب غریب" اون زندگی آرومی داره و عشق هم به همین آسونی و بی پروایی وارد دنیای جذاب اون میشه... Zayn Malik Fanfiction Written by Iamnotshadi
احساس کردم چشماش داره بین ما می چرخه. ـ یک این جا هیچ کس به هیچ وجه رابطه ی جنسی نخواهد داشت.برام هیچ فرقی نمی کنه زن با زن,مرد با مرد,زن بامرد. ـ دو اینجا هیچ کس از من نمی پرسه "چرا" و من تنها کسی ام که می پرسه. ـ سه من سر وقت میام و میرم و شما هم بدون حتی یک دقیقه تاخیر باید اینجا باشید. ـ چهار..ـ دوباره شروع به را...
[COMPLETED] کی به پا احتیاج داره؟؟ (فن فیک های ناتوانی ؛ جلد سوم) [Persian Translation] (Zayn Malik AU) Translated By : @Weird_lili
هر کس توی زندگیش یک سری اشتباهاتی داره ...🥀🕸 و بعضی از اون ها میتونن سرنوشتش رو به کلی تغییر بدن !! و بزرگ ترین اشتباهی من عاشق اون شدن بود... من عاشق زین مالیک شدم .. قاتلی شدم که با تمام "گناهکار" بودنش... " بی گناه " بود 🍾
شارلوتا مککنزی دختریه که ساله چهارمشو توی مدرسه ی جادوگریه هاگوارتز میگذرونه. دختری که تنهاست،هیچ دوستی نداره و دختره محبوبی نیست.............! اما یک ساله جدید چیزای جدیدی همراهه خودش میاره که کنار اومدن باهاشون اصلا آسون نیست اتفاقات جدید،مشکلاته جدید،آدم های قدیمی با رفتار های جدید!!! همه ی این چیزای جدید یه ماجرای...
سعی کردم زندگی عادیای برای خانوادهام بسازم.. ولی تمام تلاشهام به بنبست خورد! نمیتونستم جلوی صدایی رو بگیرم که از درونم زمزمه میکرد: «تو هم یکی از مایی!» Zayn Malik FanFiction Copyright © 2017 Dark Angel Started: October 23, 2017