Select All
  • وقتی باران همه چیز را شست
    84 8 2

    همه چیز از اون شب شروع شد... اون شبی که ازت پرسیدم چرا اون کار احمقانه رو کردی گفتی باید امتحانش کنم تا بفهمم....من اونکارو انجام دادم هنوز هم نمیدونم چرا، شاید چون تو گفتی...مگه تو کی بودی که حرفت انقدر مهم بود؟ از کی تا حالا انقد راحت اعتماد میکردم؟ تو کی بودی که اینجوری حرفات واسم مهم بود؟ تو کی بودی که قلبمو میلر...

    Mature
  • GOD OF LOVE
    129 18 1

    گاهی وقتا زندگی ارزش خودش و از دست میده و دیگه هیچ جذابیتی توش نمیمونه اما چاره ای هم به جز ادامه دادن به زندگی نداری... در این مواقع که گاهی اوقات معجزات به سراغت میان و بهت نشون میدن که هنوزم زیبایی های زیادی مونده که تو هنوز پیداشون نکردی برای اینکه به زندگیت گرما ببخشی. نام وانشات:خدای عشق کاپل:جی جی

    Completed   Mature
  • 𝐒𝐄𝐂𝐑𝐄𝐓
    1K 287 14

    صدای الارم گوشی بلند شد پس چشماشو باز کرد اما دیگه از صحنه ای که میدید دیگه تعجب نمیکرد چون یکماه بود وضعیت همین بود و اون فقط تمام تلاششو میکرد که نشون نده اون و میبینه و باعث بشه اون حتی بیرون از خونه هم دنبالش بیاد تا ببینه واقعا اون و میبینه یا نه تا حد زیادی هم موفق بود اما دیگه کم کم داشت ازین وضعیت خسته میشد چو...

    Completed