وقتی باران همه چیز را شست
همه چیز از اون شب شروع شد... اون شبی که ازت پرسیدم چرا اون کار احمقانه رو کردی گفتی باید امتحانش کنم تا بفهمم....من اونکارو انجام دادم هنوز هم نمیدونم چرا، شاید چون تو گفتی...مگه تو کی بودی که حرفت انقدر مهم بود؟ از کی تا حالا انقد راحت اعتماد میکردم؟ تو کی بودی که اینجوری حرفات واسم مهم بود؟ تو کی بودی که قلبمو میلر...