Select All
  • It's not what you think ||•ZIAM MAYNE•||
    177K 19.4K 59

    _ما دونفر هستيم كه با هم تاب بازي ميكنن، اون بالا ميره و من پايين، اون پايين مياد و من بالا ميرم، هيچ وقت نميتونيم همزمان حركت كنيم .

  • Judas (Shotgun S2){Z.M}
    2.1K 273 22

    یهودای من همه را به صلیب بکش! شام و برزخ را به زمین بیاور هر آنچه که اعتقاد داری را به آتش بکش بوسه‌تو،سیب شیطان را به تمسخر گرفت.. ‌‌ برای اثبات بی گناهی خودت را حلق آویز کن! اینجا شروع فصل دوم شاتگانه! اگه شاتگان رو‌خوندی قطعا نیازه این یکی رو هم بخونی🥰 همراه این کتاب باشید با کاپل کیوت زیام! ژانر:...

  • Séparation forcée
    34.1K 5.2K 73

    *کامل شده* این فف با همه فف های دراری که تا الان خوندید زمین تا آسمون فرق داره بهتون قول میدم😂🤝🏻

  • Manacled (dramione)+¹⁸
    14.8K 1.9K 44

    هری پاتر مرده! پس از جنگ ولدمرت برای تقویت دنیای جادویی قانون زاد و ولد اجباری رو تصویب کرده. رازی از محفل ققنوس در اعماق مغز هرماینی گرنجر نهفته و به همین دلیل اون رو به عنوان یه برده به پیش مقامات بالا میفرستن تا رازش رو به یاد بیاره. نویسنده: senlinyu@

  • poison
    11.4K 1.5K 14

    یه فیکشن برای ابراز علاقم به کاپل دراکو و هری‌. "I love it and I hate it at the same time You and I drink the poison from the same vine"

  • romantic hatred[drarry]
    29.2K 4.3K 28

    "چرا نمیذاری بخندم؟ نکنه عاشقت میکنه لبخندم؟" "برای عاشق تو شدن باید دیوونه بود مالفوی" "و تو دیوونه ای پاتح!" couple: drarry top: draco malfoy bottom: harry potter #drarry #draco #harry #drarryship

    Completed   Mature
  • rebirth of reader 🕯📖(drarry)
    2.9K 323 13

    تناسخ خواننده داستانو اسپویل نمیکنم چون هرچی بنویسم اسپویله😂😭 فقط اینکه با توجه به ریکشن های شما ممکنه اخر داستان تغیر کنه ( ۳ تا پایان براش آماده کردم بستگی به درصد حشریت و سمی بودن شما داره) خلاصه اگه از روند رابطه ها خوشتون بیاد پایان موردعلاقمو میزارم😔 شخصیت ها چهره هاشون یکم با فیلم فرق داره عکسشونو میزارم ...

    Mature
  • Drarry Oneshots [Persian Translation]
    6.5K 565 8

    اینجا قراره کلی وانشات از دراری ترجمه کنم^^💚❤ Credit to : _the_drarry_life_

  • gray snow
    10.6K 1K 33

    هری دیگر مانند قبل نمیخندید . او حتی گریه هم نمیکرد ؛ جسم بیروح او در بغل معشوقه اش تنها دلیل زنده ماندن او؛ بود . " حاضرم هر کاری انجام بدم تا یکبار دیگه بخندی "

  • Days
    1.3K 138 10

    این یه دفتر خاطراته که هر صفحه‌ش قراره روزی از زندگی ارن رو از زبون خودش برای مخاطبش تعریف کنه. [در حال بازنویسی]

  • Accursed | Kookv
    198K 27.5K 44

    Accursed Genre: Historical..angst..smut..omegavers..mpreg Couple: kookv Sub Couple: kookmin..yoonmin Up Day: Monday خلاصه: تهیونگ به طور خیلییی اتفاقی اولین امگای تاریخه ک با وجود فقر و نداشتن پدر از مادر مریضش نگه داری میکنه. چی میشه اگر توی روز هیتش ولیعهد چین به رم بیاد و چی میشه اگر ولیعهد جفت تهیونگ باشه ...

  • Free Fall /Ziam~ By Atusa20
    246K 33.9K 77

    +چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018

    Completed  
  • TAKE YOURSELF HOME
    1.8K 416 8

    Can you take me far away from here? Can you take me home? Ziam Mayne ⌲ Fan-Fiction By: sören Update: Ongoing

  • |A.g.A.p.e|
    4K 1.3K 21

    .Ziam.Mayne.Spiritual.Fanfiction. من یه کابوس گردم, معبودِ عالم ترس! شیطانی با چشمای آبی رنگ و تاریکی محض وجودش... قراره کاری کنم تمام رویاگردها... تقاص پس بدن! روح پاک و معصوم همشون رو میبلعم... همشون... بغیر از رویای دوست داشتنیم همشون بغیر از آرزوی شیرینم...! .ففیک دارای محتوایست که شاید برای همه مناسب نباشد!. |·...

    Completed  
  • Don't worry darling L.S Z.M
    3.9K 1.6K 14

    COVER BY ZACK درباره پرنس لویی و هریِ عکاس که دنیای شلوغ و غم انگیزی دارن اما وقتی به هم میرسن دنیای هموفوبیکی اون دوران رو از هم میپاشونن و انقلابی راه میندازن در این بین فردی به نام لاور زیرکانه داستان را به جلو میبره، که همه به دنبال هویت نامعلومش میشن...اما اگر همه اینا فقط یک خواب باشه چی؟ ⭕️چند تا نکته مهم دربار...

    Mature
  • Loving Soul [ZM]
    28.7K 1.1K 6

    I'm not normal Because I can feel you... ___________________ #RePublish ~Ziam And a little bit of... ~Larry ~lashton ~Niall ~other couples وقتی چشمام نگاهتو گیر انداختن.. وقتی دستام دوباره لمست کردن... وقتی لبام بوسیدنت.. من برگشتم... زمانی که تنها سقوط انتظارمو می‌کشید. _____________❤💛____________

  • Plein de vie [ziam]
    65.6K 12.8K 47

    [Completed] plein de vie ~ full of life وقتی که دروغ جای باور رو گرفته و ترس مثل پیچک دور پاهات جوونه زده و قدرت برداشتن قدم بعدی رو ازت گرفته، قلبی که به درد خو گرفته تورو به کدوم سمت میکشونه؟

    Completed  
  • •silent love• [Z.M].[L.S]
    1.5K 242 22

    " اما من نمیتونم لیام ... من نمیتونم رهات کنم " " باید رها کنی زینم ... باید رهام کنی " " ولی من نمیتونم لیام " دستشو روی سینه پسر گذاشت‌ " من همیشه باهاتم زین " قطره اشکی از چشمش جاری شد و اون پسر به عقب هل داد و زین شاهد سوختن بدن لیامش وسط اتش بود اتشی که حتی از اتش عشقشون بیشتر زبانه میکشید و زندگیشو داخل...

  • MOVEMENT
    1.7K 303 7

    So I don't have to say You were the one that got away Ziam Mayne ⌲ Short Story By: sören Update: Ongoing

  • LOVE OF MY LIFE [complete]
    1.4K 300 15

    •ziam fanfication •complete "عشق زندگی من تو واقعی هستی؟"

    Completed  
  • AnoTheR
    3.2K 631 34

    خورشیدک! اینو ببین! یه طراحی مناسب برای یه شاهکار هنری! زیباست، دلفریب و شیفته‌کننده! اسمشو میذارم‌ پارمنیدس؛ نظر تو چیه عروسک عسلی؟!

  • نگون سار cyclamen
    26.4K 5.4K 57

    [ کامل شده] مثل گلی که با تابستون و زمستون بسازه ، با گرما و سرمای زندگی ساختم ‌ تا فقط ناجیم رو ببینم. اما اون فقط یه پرتگاه عمیق بود . یه سیاهی مطلق که تمام امیدم رو محو کرد . و من دیگه نمیتونم به امید اینکه میشنوه ، شبها باهاش حرف بزنم... ~~~~~~~~ **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندار...

    Completed  
  • maybe tomorrow شاید فردا
    27.6K 7.5K 84

    [ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام *‌ لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*

    Completed   Mature
  • [•••Two Ghosts•••] [ Z.M][L.S][N.Sh]
    5.8K 1K 40

    [ما بِه تَن دوئیم وَ اَندَر روح یِک.....!] . . . . . .

  • City Of Dead [Vkook AU]
    145K 24.5K 13

    "اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"

    Completed  
  • •Skin To Skin•{Z.M}
    19.7K 4.7K 43

    فکر کنم فهمیدم آدمها با رفتن معشوق چیکار میکنن. اونها ازش قصه میسازن. و این قصه‌ی رفتن اونه.

  • a life under the sea[Z.M]
    4.8K 1K 12

    {Completed} و داد زد: باور کنین من زنده نیستم ! #1 in sadstory

    Completed  
  • Contest[Z.L] Completed
    4.2K 669 9

    لیام:ازت متنفرم فاکینگ مالیک زین:ازت متنفرم فاکینگ پین،ولی منتظر باش ببین کی برندس عشق ممکن هست به تنفر و تنفر به عشق تبدیل بشه،هیچکس نمیدونه که قراره کدوم یک از این حالت ها زندگیشو عوض کنه

    Completed  
  • That Day I Found The Strangest Egg
    2.4M 151K 119

    When Lang Yuan transmigrated into his new world, he was suddenly brought into trouble because of an egg. He accidentally created a blood bond to the egg and is now treating him as its mother. Unaware of its origin, Lang Yuan carried the egg as his own child until he met its original father! TDIFTSE BOOK 1 : THE EGG HU...

    Mature