Wrong number my dude 🔞~( persian translate ) ~🔞
جی کی : فکر کنم همین حالا اومدم ته : وات د فاک ترجمه ی فارسی شماره ی اشتباه داداش من @drinktaewithkookies Thank you for writing this great ff❤❤ 🔞🔞🔞
جی کی : فکر کنم همین حالا اومدم ته : وات د فاک ترجمه ی فارسی شماره ی اشتباه داداش من @drinktaewithkookies Thank you for writing this great ff❤❤ 🔞🔞🔞
-دوسش داری مگه نه..؟من میدونم که تو از این خوشت میاد، اعتراف کن. بهم اعتراف کن واین، میدونم.. تو از گرمیه نفس من روی تنت خوشت میاد... +تو... تو میدونی.. ک دوسش دارم.. 'گرمیه نفسای اون مرد.. هربار درست زیر گوش من.. چشمای گرسنه و سردش.. من.. من چطور میتونم نخوامش..؟'
[ تکمیل شده ] وقتی هفت تا پسر که زیاد همدیگه رو نمیشناسن، داخل یک سفینه ی بزرگ، در فضا به مدت دو ماهِ کامل گیر بیفتن، همه چی قراره خیلی پیچیده و بههم ریخته شه!! این فنفیک اسمات داره. پس با ریسک خودتون بخونیدش
این عشقه؟ رمنس،درام،مدرسه ای،اسمات، هپی اند Vkook,Namjin,hunhan #1Persian #1Sehun #1Vkook #1Rm #12jin
*آپ متوقف شده❌ (Persian translation) +Taekook 'You sent dick pic yesterday' #15 bts #14 btsfanfic #12 vkook #20 texing 5،05m ریدر 325k ووت "این فیک با اجازه نویسنده ترجمه میشه"
عشق تو برای من یه سوال بود. یهو یه روز از یه جا پیدات شد و من رو عشق خودت صدا کردی. راه میرفتی و جار میزدی که من عشق توام با اینکه قبلا اصلا همدیگر رو ندیده بودیم. و تو نمیتونستی صدای اعتراض من رو بشنوی. نه اینکه مشکلی نداشته باشم، نه! حقیقت این بود که من نمیتونستم حرف بزنم. شرارت رو توی چشمات میدیدم. تو اون چشمای مشک...
🔻آینه ها نقش بزرگی تو زندگی ما بازی میکنند ، با اینکه خود واقعیمونو به نمایش میزارند ولی با ظاهری فریبنده و کمی جیوه باعث میشن خودتو بهتر از چیزی که هستی ببینی و شاید حتی به این دروغ آشکار لبخند بزنی و سعی کنی اونو جایی ثبت کنی .... ولی مشکل از جایی شروع میشه که فریبندگی آینه ها تو رو غرق خودش میکنه و حالا این تویی ک...
__________•__________•__________ جونگ کوک به خاطر وصیت نامه مادرش که گفته بود باید تو یه فیلم گی بازی کنه، تصمیم میگیره داخل فیلم ( گی) که بهش پیشنهاد شده بازی کنه و موضوع وقتی جالب میشه که کوک نقش مقابلش رو میبینه و..........
"تحويل پيتزا!" "كدوم خري ساعت ٦ صب پيتزا مياره؟" "خب كدوم ادمي ساعت ٦ صب پيتزا سفارش ميده؟" "براي اخرين بار ، من پيتزا سفارش ندادم!!!" // جونگكوك پسره يك فرد بسيار پولداره ، تهيونگ هم پسريه كه پيتزا تحويل ميده. هردوشونم سمجن..كدومشون منصرف ميشه؟ (اين ترجمه فيك اصليه اگه ميخواين بخونين برين اينجا بخونين.. https://my.w...
جانگکوک، جین و جیمین ۳ تا پسرین که تو پرورشگاه بزرگ شدن ، اما طی یه اتفاق مشکوک پرورشگاه اتیش میگیره و اونا مجبور میشن با اتفاقات جدید رو به رو بشن...
"هی جونگ کوک میشه لطفا باهام حرف بزنی؟" ''م_من هم_همیشه باهات ح_حرف میز_زنم ته ته'' چی میشه اگه پسر بد مدرسه، کیم تهیونگ، بخواد به جونگ کوکی که نمیتونه حرف بزنه کمک کنه؟ اما تهیونگ یه راز کوچولو داره... +این فیک روند اصلیش از پارت 7 به طور جدی شروع میشه و پر از سوپرایزه! پارتای اول بیشتر جنبه ی طنز و کیوت داره>~< خودم...
**من فقط یه قاتل زنجیره ایم که فراریه،چه چیزی در موردش انقدر بده...کشتن منو خوشحال میکنه** *پس تو یه ادم بدی که گنا...* **گناه؟...داری به من میگی گناهکار؟**
داستان زندگی تهیونگ که در دفاع از خودش مرتکب قتل شده و جانکوک کسی که چیزی برای از دست دادن نداره، چطور با هم در یک راستا قرار میگیره °•°•°•°•°•°•°•°•°•° چاقو از دستهای لرزانش به زمین افتاد . نمیتونست نگاهش رو از چشمهای بازِ کسی که تا چند دقیقه ی قبل زنده بود، بگیره . کار تموم شده بود . تلاش کرده بود زخم رو با دستش مسد...
جئون جونگ کوک پسربظاهرخشن ومغروری که برای امرارومعاش خودش وخواهروبرادرکوچکترش دریکی ازبزرگترین کلاب های سئول کارمیکنه وپسری به اسم کیم تهیونگ که پسری مفرح و پولداره که توشرکت پدرش مشغول به کاره،ملاقات میکنه... امااین ملاقات سرنوشت جفتشون رودستخوش تغییرمیکنه...
جونگ کوک یه اکانت اینستا برای خواننده مورد علاقش داره.... نکته اینجاس که اون یه هارد استنه و فقط چیزایی پست میکنه راجب اینکه تهیونگ چه ددی کاملیه.... چه اتفاقی میوفته وقتی تهیونگ از اکانت اون با خبر میشه....؟ 🔞اسمات....🔞 written by @arayofsunshine99
(Persian translation) اون فکر میکرد که هیچ کس اونو دوست نداره و هیچ کس دوست نداره با اون هم صحبت بشه. تا روزی که از یک شخصی مسجی دریافت کرد و البته اون پیام برایه یک شخص دیگه ای بود. +Vkook رنگکینگ bangtanwords #11 و vkook #83 * این فیک با اجازه نویسنده ترجمه میشه پایان: 1398.6.21
《کامل شده》 فصل دو ددی صداش کن! ۱۰سال از شروع رابطه پسرا و فوت پدر بزرگ و ازدواج زوج پیچیده گذشته و خیلی چیزا بر خلاف تصور تغییر کرده، و جونگکوک برای سالهایی که از دستش رفته چه برنامه ای داره و چجوری قراره جبرانش کنه؟! *شخصیت های جدید: جیسونگ(بازیگر) مینگیو (عضو سونتین) S: 20190816 E: 20191129
خونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک کرد پول نسبتا زود به حساب من واریز شد. بنابراین دیگه دلیلی نداشت که او...
"FULL | کـامل شـده" "فقط یک بوسه کافیه تا عاشق من بشی !" "عآشقت شدم " ژانر : دراما - اسمات - رازآلود ♕ Best Ranking : 1 #Vkook 1 #Persian 1 #Farsi 4 #KookV
๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Blind Guy 」 • پسر کور Complete • کاپلی° • ژانر : عاشقانه | روزمره [-اگر یک روز بگم که من اون مردی که فکر میکنی نیستم... اگر بگم یک هیولای زشتم...چیکار میکنی؟ پسر خنده ی قشنگش رو دوباره نشونم داد. -ماسک لعنتیت رو از روی صورتت پایین میکشم و بهت ثابت میکنم: هیولاها وجود ندارن...] 💎°آیدی تلگرام و واتپد نو...
+بزار بیبیت باشم -پس صدام کن! +د...ددی -بیبی ددیو میخاد؟ +زیاد!! |و چی میشد اگه هرگز نمی دیدمت| 𝔄𝔯𝔢 𝔶𝔬𝔲 𝔞 𝔴𝔞𝔱𝔠𝔥𝔢𝔯 𝔬𝔯 𝔞 𝔭𝔩𝔞𝔶𝔢𝔯? . Tip:this is a smut fanfic (+18) Couples:vkook-hopmin-namjin-sope Geners:smut-fun پ.ن:(عمده این فیک به صورت فانه)همه چیز مشخصه پس لطفا سوال بی مورد مخصوصا درباره کاپلا...
داستان درمورد تهیونگ پسر غمگینی است که عشقش را بخاطر قمار از دست داده و بعد از مدت زیادی عذاب وجدان پسری با شباهت بسیار به آن عشق مرده در زندگی او وارد میشود ...
《کاملشده》 داستان از اونجایی شروع میشه که جئون جونگکوک از بوسان اومده تا توی سئول درس بخونه و به همه دروغ گفته که وضع مالیش خوب نیست تا دوست واقعی پیدا کنه و یه روز وقتی میره دندون پزشکی میفهمه که دندون پزشکش زیادی جذابه و بعد از مشورت کردن با جیمین صمیمیترین دوستش و هم اتاقیش، یه پیشنهاد عجیب به دندون پزشکش که ازش ۱۲...
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پ...
-جونگ کوکا کاش میتونستی لبای خودتو بچشی -نیازی بهش ندارم چون خودم یه چیز بهتر دارم ژانر:مدرسه ای،عاشقانه،زندگی روزمره کاپل:ویکوک-یونمین-نامجین وضعیت:تمام شده
-پنج سال دیگه خورشیدی تو اون اسمون لعنتی نیست بعد تو نشستی سوجو میخوری ؟ +فکر نکنم اجازه حرف زدن داشته باشی کلوچه خدارو شکر کن به جای سوجو خوردن من تو چیز دیگه ای نمیخوری . ~~•~~