Slytherin , the superior house
اگه اسلیترینی واقعی هستی ، حتما باید اینو بخونی🐉
همان طور که عشق میتونه تبدیل به نفرت بشه... نفرت هم میتونه تبدیل به عشق بشه...🥀
-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson
تنها چیزی که یادم میاد.کوچه ی نیمه تاریک و یه گودال قرمز از خونه... "این تقصیر تو نبوده زین...تقصیر تو نبود.اینو یادت نره.." حرفای اخرش این بود...اخرین حرفاش بهم این بود...که تقصیر من نبوده...ولی اگه اون روز من نمیرفتم تو اون کوچه....... اون روز کی بهم زنگ زده بود؟کی باعث شد برم تو اون کوچه؟کارش چقدر مهم بود؟به اندازه...
هری: این داستان آدم بد و آدم خوب نداره مالیک؛ تنها چیزی که داره، بد و بدتره! پس فکر نکن چون تو آدم بده ای، پس منم آدم خوبه ام؛ یا حتی برعکس تو فقط میتونی تو بد بودن با من رقابت کنی تا وقتی که برنده مشخص بشه! - هشـدار⚠ ° داستان شامل صحنه های نسبتا خشن، و تا حدودی صحنه داره پس اگه طاقتشو ندارین و دنبال یه داستان لطیف و...
(Persian Translation) زین مالیك یه راك استار خیلی مشهوره. اون صدای یه فرشته رو داره که هر آدمی براش ضعف میکنه.زندگیش از وقتی که رویاشو داشته عالی بوده--رویای به اشتراک گذاشتن اشتیاقش برای موسیقی. هری استایلز صاحب و نانوای معروف نانوایی Dare Sweet توی محلهس.هری با خواهر بزرگترش جما که داره حقوق میخونه، زندگی ساده ای د...
چيزي كه توي گذشتس , مقدمس. -شكسپير (تو ميتوني بدويي ميتوني قايم شي ولي نميتوني از گذشتت فرار كنى)
داستان ما شروع شده نمیدونیم قراره چی پیش بیاد نمیدونیم تهش چی میشه شاید تو شخصیت دوست داشتنی برای نویسنده ی داستان من نباشیو زود پاکت کنه، یا برعکس... من فقط از یه چیز مطمئنم این رابطه، نه به خواست من شروع شد نه به خواست تو... اما قراره به خواست منو تو تموم نشدنی باشه... Zarry💛💚 Lilo💙❤
هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.
" خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"
+I love you -where? +What? +Show me! where is this love? I can't see it. I can't touch it. I can't feel it...
وقتی پرستار یه بیمار روانی باشی حتی عشق جور دیگه ای وارد زندگیت میشه +18 _داستان کاملا متفاوت هست پس آدم های متفاوت این داستان رو انتخاب میکنن، شما جزو شون هستی؟
زین مالیک همیشه متفاوت بوده.از بچگی تا الان که هفده ساله شده.مردم هیچ وقت اون رو نفهمیدن و در مقابل هم اون هیچ وقت مردم رو نمیفهمیده.پس اون توی رویاهاش زندگی میکنه.جایی بین رنگ های قشنگ قشنگ و نقاشی های توی دفترش. اون بالاخره علاقش رو به پسر قد بلند و موفرفری،هری استایلز،نشون میده.اما هری محبوب و معروف چطور به پسر ساک...
زین بعضی وقتا فراموش میکنه که دوست پسر هری نیست. {short story} " ترجمه "
همه چیز از اون روز شروع شد... روزی که زندگی خیلیامونو تغییر داد... روزی که همه ی صداها خاموش شدن و دنیا،توی سکوت فرو رفت... روزی که چهرشو از پشت دود سیگار نیم سوخته ی توی دستش برای اولین بار دیدم... Zarry stylik au [ completed ] Book 2
هیچ چیز تو زندگی زین دقیقا اونطور که میخواست پیش نرفته و به عنوان نتیجه،اون مجبوره برگرده خونه.انگار که قسمت نبوده... در بین به دنبال عشق گشتن و ترک کردن اعتیادش به سیگار،تنها چیزی که انتظارشو نداره اینه که یه مرد مو فرفری ، خوش بین و نابینا به زندگیش وارد بشه و همه چیز رو کاملا برعکس کنه... با اینکه زین فکر میکنه که...
+برام مهم نیست چی کار کردی زین.برام فرقی نداره. چون تو نه میخوای و نه میتونی به من آسیب بزنی.باشه؟ ولی میتونی بهم ارامش بدی. میتونی خوشحالم کنی. میتونی یادم بیاری مفهومِ شادی و زندگی کردن چی بودن. اگر خودت نمیخوای من دیگه اصراری ندارم ولی اگر بخاطر من بری هیچ وقت نمیبخشمت. چون تو بخاطر ترسِ خودت رفتی نه من. اگر واسه م...
#🔞 "" درست وقتی که وارد دانشگاه شدم اتفاق افتاد.. اولین روزی ک واسه ملاقات با مدیر دانشگاه رفتم اون خورد بهم! دوتا قطب مخالف ولی مکمل همدیگه من زیادی تو کیوتیتم موندم! و اون زیادی گُنگُ خشنه! ولی بلده چیکار کنه..! احمقانس ازش جلوی بقیه تو راهرو دانشگاه کتک بخوری ولی چند وقت بعد تو خونه ای که واسه دانشگاه با هم زندگی...
Zarry stylik au چشماشو از پسر گرفت و خیره به آسمون با خودش زمزمه کرد: اون دیگه برنمیگرده ... صورتش خیس بود... دیگه حتی خودشم نمیدونست که این خیسی به خاطر قطره های بارونه یا اشک...ماشین بهش نزدیک شد...به خاطر بارون کنترل از دست راننده خارج شد... طرف دیگه ی خیابون... پسرک داشت اروم اروم ازش دور میشد... چشماش تار بود و چ...
هری استایلز ۱۸ ساله زندگی آرومی داشت جایی که زندگی میکرد خیلی معروف نبود، ولی درعوض آدمای نسبتا معقولی داشت مدرسه همیشه براش خوب پیش میرفت اون بالاترین نمره ها رو نمیگرفت، ولی در حد خودش خیلی خوب پیش میرفت اون رابطه عاشقونه ای با کسی نداشت، چون معمولا کسی ازش برای قرار گذاشتن دعوت نمیکرد و خودشم فکر نمیکرد کسی به اون...
❌بوک در حال ادیته. لطفا فعلا از خوندنش امتناع کنید تا وقتی که این پیام رو بردارم... ممنون❌ از بین میلیارد ها پایان متفاوت، ما چیزی رو انتخاب کردیم که باعث از بین رفتنمون شد. پایان برای ما میتونست شیرین باشه، میتونست شاد باشه، میتونست پر از لحظات ناب و دوست داشتنی باشه..... ولی... یه تغییر کوچیک و لحظه ای، میتونه باعث...