مجموعه گودال سیاه
تنها با یک نگاه در چشمانش سرنوشتم تغیر کرد
ددی لیتل کشف میکنم تورااا میجویممم توراااا میگردم به دنبال حقیقت میجنگم برایت تا آرام بگیرم در اعماق وجودت بدون سخنی دردت را حس میکنم بدون حرفی نگاهت میکنم میبینمت و برای حال دلت میجنگم با زمین و دنیا ...........
با یک حرکت سریع وارد من شد و من به گریه افتادم. خواستم تا آروم تر پیش بره اما گوش نداد. دردناک بود مثل جهنم ، اما بعد از اینکه یکم بیشتر حرکت کرد بهش عادت کردم، گریه های از روی دردم به یک دفعه تبدیل به گریه هایی از روی لذت شدند. .... شانتی متولد شد تا ازدواج کند ، یا بهتر بگویم به فروش برسد. به بالاترین پیشنهاد ده...
و آخرین صدایی که به گوش رسید متعلق به پیرزنی بود که گفت: سرنوشت همیشه کار خودش رو میکنه و شما دوتا وقتی کنار هم قرار بگیرید مرگ خیلی ها رو رقم میزنید پس هرگز حتی یک قدم هم به سمت این مرد بر ندار... ↝ʙᴏʏ×ɢɪʀʟ ↝ɢᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴍʏꜱᴛᴇʀʏ, ꜱᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱᴇ #full ↜وضعیت: پایان یافته ⭒2021/06/05 ⟬ #ᴋ ⟭
•Gener: Fantasy,Romance,BDSM🔞 •Writer: Silver4064 ~Summary: خون آشامی که مقدر شده است در راستای تعهدات هم نوعان و هم کنیه های خویش رفتار کند برعکس همسانان خود نه خون انسان میخورد و نه علاقه ای بر تسلط پیدا کردن بر روی انسان ها دارد. در این بین معجزه زندگی او پیدایش میشود و او را از حال و هوای تاریک باید ها و نباید...
[ROMANCE] [MEDICAL] [REAL] [TRAGEDY] + تو هدیه ی منی جی هیون. کسی که منو از عالم سیاهی و درد بیرون کشید. کسی که با چشماش، چشمای سردمو گرم کرد. کسی که روی گونه هام دست کشید، تا رد اشک هامو پاک کنه. برعکس بقیه که روش سیلی میزدن.... ----------✫✪✫------------ خبره ترین جراح سئول، در مقابل یک رزیدنت معمولی. تمام شده ✓
[کامل شده] - با یه خدای بد چطوری؟ ژانر؛ اسمات/ استریت/ سوپرنچرال خلاصه؛ وقتی مرز دنیای جنها و انسانها با یه عشق ممنوعه شکسته میشه؛ مردم جمع میشن تا برای جلوگیری از کشتار وحشیانه خودشون دختراشونو به جنها پیشکش کنن؛ آیو نامزد دوست داشتنی تمین هم از این قاعده مستثنی نیست با این تفاوت که خودش تصمیم به این فداکاری...
داستان درباره دختری به نام جنی که به خاطر اینکه پدرشون از دست نده خون بس آدم خشن و مغروری میشه.......... ژانر: عاشقانه ، اسمات
خلاصه ی داستان: داستان درباره ی دختری به اسم لیداست که پدر و مادر خودش و دوست صمیمیش ، نگار رو تو ۱۵ سالگی از دست میده و با پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگی میکنه. بعد از فوت پدر بزرگ و مادر بزرگاشون مشغول کار تو یه آموزشگاه زبان میشن که با ورود کارمندای جدید به آموزشگاه مسیر زندگیشون عوض میشه. وضعیت: تمام شده 💫
این رمان در ادامه ی حسی به نام عشقه و برای خوندنش اول باید حسی به نام عشق رو بخونید این دومین کاریه که مینویسم و درباره ی آیداست ... دختر لیدا و آبتین که عاشق بازیگریه و برای دنبال کردن رویاهاش میره آمریکا اما میتونه در برابر نقش مقابلش فقط یه بازیگر بمونه یا ...؟ وضعیت: تمام شده 💫
Baekhyun × Aeri 🦋خلاصه↓ هر دوشون فقط آرزو دارن که دوباره شروع و پایان خوش رو پیدا کنن.ولی باور داشتن که غیر ممکنه، غافل از اینکه، کنار همدیگه بودن، تنها راه نجات اونا از اون وضعیت احمقانه بود. ••|نقطه ی شلیک↓ •ژانر : اکشن، رومنس، اسمات ••نویسنده : ByunByul ⇝ •••مترجم : تیم bbh_world ⇝ ••••طراح کاور : JustfrlateBerry⇝...
الا پالمر یه دانش آموز انتقالیه و چیز زیادی از مدرسه ی هاگوارتز و انگلیس نمیدونه. این بین وارد دنیای تاریکی میشه که هیچوقت فکرش رو نمیکرد اما شاید این دنیا فقط تاریکی محض نباشه ... فیکشنی برای فن های او سهون و البته دریکو ملفوی 😌 هم زمان با سال ششم هری پاتر (پرنس دورگه) -------❤︎------- I do not own the characters o...
خلاصه داستان: این فنفیک در ژانر معمایی تخیلی عاشقانه است. در مورد کیم جنی عضو بلک پینک و کیم تهیونگ عضو بی تی اس است .. داستانی جذاب و رومانتیک در مورد دختری منزوی و تنها به نام جنی و پسری مرموز به اسم وی است که طی اتفاقی باهم اشنا شده و ....
سلام دوستان عزیزم امیدوارم ازین داستان لذت ببرین .. این رمان عاشقانه و استریت هست.. 🔞🔞🔞 اگر دوست داشتین ووت بدین و کامنت بذارین 🌼🌼🌼
رمان درباره دختری به نام آنید ترابی که طبع شاعری هم داره و پدرش یه کارخونه پارچه داره که با زحمت بسیار بدستش آورده.که زندگیش پر فراز و فرودهای بسیار عجیب بوده ،پر احساسات ضد و نقیضی که اون به سمت واهی بودن عشق کشیده اما سعی میکنه قوی باشه و تغییر کنه ،مثل تمام آدمهایی که رنگ عوض میکنن اونم عوض میشه اما تا ابد آیا همین...
مقدمه: داستان مهتاب, دختری که از بین تمام حس های زیبای اطرافش تنها آموخته که متنفر باشد و متنفر بماند... تنفر تنها حسی است که آن را مانند کودکی خردسال در گهواره قلبش بزرگ میکند... و اما!... مردی از دیار مرد های واقعی. می آید تا به مهتاب زیبای شب درخشیدن بین ستاره هارا بیاموزد... می آید تا قلب پر نفرت مهتاب را با مردان...
تنها صداست که جاودان است و امان از صدای تو که ابدی شد در گوش من! [hollywood fiction] [Minor sexual contact]
سارا -تو جادو میکنی هری -جادو؟ سارا - اره، تو یه جادوگری لعنتی جادو همیشه زندگی ادم هارو به خوبی تغییر نمیده بعضی وقتام برعکس عمل میکنه و اما گاهی اوقات شهامت کاری رو به ادم میده که هیچ وقت فکرشم نمیکردی این جادو به من شهامت داد که بخاطرش هرکاری کنم اره..من سارا باندورانت بخاطر جادوگره زندگیم هرکاری میکنم و از هرچیز...
افسانهها میگن اگر یک شیطان تکشاخی رو گاز بگیره و خون شیطان وارد بدن تکشاخ بشه،اون تکشاخ میمیره... اون شب،توی جنگلممنوعه این اتفاق افتاد! ولی اون تکشاخ نمرد.!!! و یک نفرین،بهجای مرگ،در بدن اون رخنه کرد...
"تا حالا تصور کردی چقدر زندگیت متفاوت میشد اگه اون اتفاق هیچ وقت نمی افتاد ؟ " " Have you ever imagined how different your life would be if that one thing never happened ? "
خلاصه: شاهزادگان تنها بازمانده های خاندان سوم اصیل زاده ها یعنی جنی و جه بوم تصمیم میگیرن تا به کمک پسر عمویشان هیونجین ... بازمانده های پنج خاندان اصیل خون آشام ها را که در حمله ی گرگینه ها از بین رفتند را،دوباره کنار هم جمع کنند اما آیا می توانند با موانعی که بر سر راه آنهاست کنار بیایند؟!... couples:jjp_jenlisa_h...
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی خلاصهای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرا...
دختری به نام آرو که به ناهنگام سر صحنهی قتلی حاضر میشه. درست جایی که قاتل هنوز صحنه رو ترک نکرده و مقتول در حال جون کندنه... چی میشه اگر جئونجونگکوک، معروف به قاتل رز سیاه، از کشتن اون دختر بگذره و برخلاف انتظار دورادور هواش رو داشته باشه؟ و پارک جیمین، سرخورده از یک عشق ممنوع، در یک زندان عجیب. جایی که عاقبت زندا...
لولا دخترى جادوگر، كه از پدرى فشفشه و مادرى جادوگر است.زمانى كه نامه ى هاگوارتز براى او ميايد زندگى اش متحول ميشود و در انجا او با جيمز پاتر اشنا ميشود اما نمي داند كه چه دردسر هايي پيش رو دارد.
این فن فیک برگرفته از اسطوره های یونانه داستان راجب دختری به اسم الایزابث هستش، مادر الایزابث جادوگر بوده (فرزند هکاته الهه جادو) برای همین یه مشت آدم احمق بخاطر باور های اشتباه و رسم آتش زدن جادوگرا، مادرشو جلو ی چشماش آتیش میزنن. الایزابث شروع به فرار کردن میکنه ولی پدرش هیدیز(خدا و پادشاه جهان زیرین) پیداش میکنه و...
دختری که بخاطر پول وارد رابطه ای میشه که راه برگشتی توی اون وجود نداره... * اگه از خوندن صحنه های باز و خشن و الفاظ رکیک و روابط bdsm خوشتون نمیاد این رمان توصیه نمیشه * 2021 - Completed