「 Falling in the Darkness 」
Summary: دستام رو دور نرده های فلزی مشت میکنم سرم رو بیشتر پایین میندازم لبام رو هم فشار میدم حتی منظره ای که همیشه ارومم میکرد دیگه تاثیری تو حالم نداره چرا؟ چرا اخرش دوباره به اینجا رسیدم؟ حتی اون نور های کوچیکی که از هر خونه دیده میشد و نشونه امید و زندگی بود هم ارامش دهنده نبود و این برا منی که همیشه با همین منظر...