Unknown || kth. ✅
''You remind me of the ocean..'' ''Is it because I'm deep and mysterious?'' he asks. ''No, because you're salty and scare the shit out of people'' ©2019-2020
''You remind me of the ocean..'' ''Is it because I'm deep and mysterious?'' he asks. ''No, because you're salty and scare the shit out of people'' ©2019-2020
In which a girl hides a big secret behind those nerd glasses. Credits for the cover goes to @Jiminfication :D Highest rank: #2 in fanfiction (10/30/17) Start: 08/??/15 End: 12/21/15
[ بکش و خلاصم کن! ] !Kill me Heal me ژانر •°•°• کمدی / عاشقانه کاپل / شخصیت ها •°•°• لیزکوک ( لیسا و جونگکوک )_ هئین _نامجون_جیمین_چانیول_نام جو هیوک خلاصه •°•°• جونگکوک ، خرگوش دیوونه و لیسا ، گربه ی چموش ، استاد روانی کردن همدیگه !!! چندتا دوست صمیمی که هرکدوم هدف و علاقه ای دارن و توی این راه اتفاقات زیادی براشون م...
A guide to win Taehyung's heart, by Luna. Join Luna's struggle to seduce the one and only, Kim Taehyung. A man like him only can be attracted to kind smiles and gentle touches but what Luna was taught from this world is attitude and hardships. Luna's self-proclaimed trustworthy steps would teach you how to seduce a...
New parts every week on Fridays at 10PM ET ***** It's the day of visitors. But the visitors to Sin-si are unwelcomed, vengeful beom. Unforgotten animosity fills the air and rage collides, soaking the ground with blood. Seven boys take up their weapons to end this fight, once and for all. 7FATES: CHAKHO with BTS *****...
شخص ناشناسی معروف به سکوت، با استفاده از تکنولوژی ممنوعهای، صدای وکالیستها را میدزدد. در این هیاهو و آشفتگی که تمام صنعت موسیقی جهان را فرا گرفته است، پنه لوپه اِدگار میخواهد شانسش را امتحان کند و به یک ستاره پاپ تبدیل شود. اما وقتی با جانگ کوک، پسر مرموز شمشیر به دست، ملاقات میکند، نه تنها آرزوهایش که سرنوشتش تم...
You look up at the scoreboard with fury in your eyes. Second place, again. Chest heaving and hands balled into fists, you look over to your left and grit your teeth. Jimin smirks at you with his perfect white teeth, hatred boiling in your blood the minute your eyes land on him, his voice smooth as silk when he speaks...
"While he was falling from Heaven, I was crawling out of Hell. This love was doomed from its very beginning." No one is immune to Kim Taehyung's charms. Not even the devil's daughter... Highest rankings: #kimtaehyung #1 in #btssmut #1 in #taehyungff #2 in #taehyungsmut #4 in #heartbreaker
"I'm fascinated by everything you do. Your smile, your touch, your laughter. Believe me or not, I have spent my entire life waiting for this moment." "Was I in your dreams?" "I rarely sleep. My mind has this scary capability of being dark and twisted." "Are you afraid of it?" "No," he lit up a cigarette. "I embrace it...
❝His smile is an Angel in disguise❞ 𝐀 𝐬𝐡𝐨𝐫𝐭 𝐲𝐞𝐭 𝐝𝐞𝐞𝐩 𝐬𝐭𝐨𝐫𝐲. TRAILER in last chapter When no one was near, when the corridors were dominated by silence, students either heading home or nowhere to be found, he flew me paper planes. Which always gets stuck to my hair. COMPLETED ✔ ROMANCE | LOVE STORY |...
"Why are you wearing shades in broad daylight?" The red headed boy asked. And then there was silence, you were debating with yourself if you would tell him or just run away but the rain was pouring nonstop. "Well?" He urged you to continue, sounding impatient than ever. You sigh, "I'm... I'm blind." They say that the...
[completed] Jungkook gets this mating thing, really, he does. The moon goddess matches two werewolves together to ensure that they will breed the strongest cubs together. It makes sense, it guarantees the survival of the pack, but how should that work, when his mate was human? Second place in the fanfiction awards in...
"You know, once a royal vampire claims someone, they'll chase them for hundreds, thousands, millions of years or should I say, for forever and ever" he looked at me intensingly and then smiled. "I, Kim Taehyung, the Moon King Vampire or King of Nights decided to claim a human named, Kang Ryu." He said and put an earri...
#HANAHAKI 🌸 هاناهاکی : بیماری ای که اگه یه نفر یه عشق یه طرفه داشته باشه ، گلی توی ریه هاش ریشه میده و گلبرگاش بعد از مدتی کل ریه شو پر میکنن و اون فرد به طور متوالی سرفه میکنه و گلبرگارو بیرون میده. هیچ راه درمانی نداره به جز اینکه اون طرف مقابل هم عاشقش بشه یا کل گیاه از ریه ش خارج بشه که این باعث فراموشی اون کسی...
A sin referring love... گناه بزرگ روایتی است از عشق بین شیطان و فرشته: عشق... خالص ترین حس در جهان بشریت بود! نه تا وقتی که آلوده به گناه شد! بزرگترین گناه! قسمتی از متن: نوری که کم کم داشت به نارنجی میزد نشان دهنده ی زمان بستن دروازه ها بود اما فرشته بی توجه به نشانه ها مشغول چیدن گل های یاسی بود که به تازگی نمایان ش...
~~~~•~~~~•~~~~• - تو دختری ! نفس در سینه ام حبس شد . کافی بود جئون حقیقت را بفهمد مطمعنم امارت را برایم جهنم میکند. ~~~•~~~~•~~~~~~• هر چقدر تعداد افرادی که دوست داری بیشتر باشه، ضعیف تری. کارهایی واسشون میکنی که میدونی نباید بکنی. نقش یک احمقُ واسشون بازی میکنی تا اونا رو خوشحال کنی تا اونا رو امن نگه داری...
[Book two of the "Code:" trilogy] [Read Book one, Code: RED, first] After 50 years of oppression and torture, Code: REDs decide it's time to stop, and so they rise with a revolutionㅡa riotㅡbut the only way to get their freedom is by ending the human race. And so they do. "The thought of humans and hybrids living in ha...
[Book one of the "Code:" trilogy] [Book two and book three, Code:RIOT and Code: REBIRTH respectively, are out] In a world where Hybrids are mistreated and classified as mutations, a girl seeks to equalise their rights with humans', and in order to do so, she deals with the most dangerous kind of them, Code: REDs. P.S...
کی میتونه باور کنه... نوزده سال با یه دروغ زندگی کنی... دروغی که میگه تو یه نفر دیگه ای...دروغی که میگه تمام این سالها فقط نیمه ای از وجودت بودی ....وبعد عاشق بدترین فرد ممکن بشی....هه..... جونگ کوکی که تمام زندگیش برای بدست اوردن دنیا نقشه کشیده بود ... Jungkook x girl(y/n) Jimin x girl Taehyung x girl ژانر: ماو...
[ Fall in love with a Scammer ] چی میشه اگه کیم تهیونگ یکی از معروف ترین دادستان های سئول، عاشق کسی بشه که قرار بود دستگیرش کنه؟ عشقش یا کارش ؟ عدالت یا احساسات؟ و درست تو لحظه ای که فکر میکردن هیچ چیز نمیتونه خوشحالیشونو خراب کنه.. کسی پیداش میشه، که نباید بشه... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ت..تو ؟! + آره...
She loves him, but he didn't. STATUS: completed 020617. ─ pabonim 012417 all rights reserved. ─
multishot {دختر هان} کیم سوکجین، نقاش معروفی که با سن کمش دنیای هنرو دگرگون کرده، خودکشی میکنه. هیچکس دلیلشو نمیدونه. اما اون نمیمیره. زنده میمونه چون یه دختر اونو از اب بیرون میکشه و ولش میکنه. حالا اون فقط صورت یکی رو روی بوم میکشه. اون دختر! [تمام شده]
#multishot زمانی که روی سکوی پرش ایستادی و همه ی تماشاچی ها نگاهت میکنن، چشمامو میبندم و فکر میکنم بجای همه ی اون تماشاچی ها ستاره هایی نشستن که میتونم به دست خودم باز نویسی شون کنم.... #boyxgirl #IU #JK [پایان یافته]
خلاصه : تهیونگ بیشتر از یک سال توی اخرین اتاق برج شرقی قرنطینه بود. جویی به عنوان کاراموز روانپزشکی کلینیک روانی به تهیونگ نزدیک میشه، کسی که به گفته دکترا دارای اختلال پارانوئیده و نمیتونه به کسی اعتماد کنه. اما این تمام قضیه نیست. همه چیز در مورد تهیونگ عجیبه. زمان هایی که بی قرار به ماه خیره میشه، نقاشی هایی که...
ناشناس: هنوز نمیتونم باورت کنم.ما سه سال باهم قرار میزاشتیم. سه سالِ لعنتی ،این هیچ معنی ای برات داشت؟ خب، برای من داشت. من اون همه زمانو صرف تو کردم وقتی میتونستم کار بهتری کنم هیچ ایده ای نداری چقدر ازت متنفرم جونگکوک: آم جونگکوک: شماره اشتباه؟ **** [Completed] Toptae Bottomkook Taekook Namjin Yoonminseok [Translate...
[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK
⇊قسمتــی از فیک -پس همین الان منو بکش! +مُ؟!...(چی؟!) -گفتم همین الان منو بکش! من که به هر حال انگیزه ای واسه این زندگی رقت انگیز ندارم. می تونی منو بکشی و همینجا خاکم کنی! همونجا توی اون باغچه گل سرخ. حداقل جایی که خاک میشم برخلاف زندگیه فلاکت بارم قشنگه. تهیونگ انتظار چنین واکنشی رو از دختر روبروش نداشت! پس متعجب ف...
• جی آن، دختری که از کودکی در آرزوی کار کردن توی ادارهی پلیس سئول به سر میبرده، طی چندین سال درس خوندن، به عنوان یک سرگرد از شهر دگو به سئول منتقل میشه تا بالاخره رویاهاش رو به واقعیت بدل کنه. ادارهای که تازه بهش پا گذاشته، برخلاف باورهاش متفاوتتر از چیزیِ که میتونست تصور کنه. این اداره به اندازهی قدرت و نفوذش، را...
پَروانه ها شِیطان هستند ___________________ روح زیبایی داشت برای بال شکسته پروانه های باغچه کوچک حیاط کوچکتر بیمارستان میگریست و هیچکس نمیفهمید، نیمی از آن اشک ها برای بالهایی بود که سالها پیش برای پرواز نکردنش بریده بودند... _______________ | یک داستان کوتاه | ژانر:تراژدی، رومنس شروع:17 اوت 2021