Select All
  • Sunken (Ziam)
    8K 2K 40

    تا حالا به این فکر کردید که شما تو چه چیزی غرق شدید؟ تو عشق؟ تو تنهایی؟ تو پول؟ تو تاریکی؟ تو شهرت؟ شاید هر کدوم از شما تو یکی از این ها غرق شده باشید... اما من... تو اکثر این ها غرق شدم... وقتی تو تاریک ترین روز های زندگیم بودم... وقتی همه امیدم رو برای زنده موندن و زندگی کردن از دست داده بودم... وقتی اصلا انتظارش رو...

    Completed  
  • maybe tomorrow شاید فردا
    25K 6.9K 84

    [ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام *‌ لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*

    Completed   Mature
  • Yellow&red {Z.M}{completed}
    115K 13.7K 73

    Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!

    Completed  
  • Just Hold On(completed)
    440K 50.6K 60

    Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤

    Completed  
  • Hurting me
    58.4K 9.7K 43

    تو همون شیشه‌ی شکسته بودی، ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه می بینم. •#1 Ziam

    Completed   Mature
  • of memories and milk thievery [ Translated] {Wolfstar}
    1.9K 357 21

    :" پس تو بطری شیرشو دزدیدی؟" :" قرض گرفتم." :" پس میخوای پسش بدی ؟" ریموس کمی از چایی تو ماگش( که توش شیر بادام بود) نوشید. و با مسخرگی آدمی که تازه به دزدی علاقه پیدا کرده بود جواب داد:" نه خیر یا : ریموس و سیریوس چهارساله که طلاق گرفتند و تدی رو به صورت مشترک بزرگ می‌کنند. ولی دست از آزار و اذیت هم بر نمی‌دارن. ت...

    Completed   Mature
  • The Vagrant
    7.6K 1.5K 19

    •●♤زین یه امگای تنهاست که خونه و پکی نداره و آوارست. هرچند وقت یه بار توی پکی میره و پنهانی مدتی اونجا میمونه همه چیز از وقتی شروع میشه که پاش به یه شهر بزرگ، محل زندگی یه پک متفاوت و خیلی قدرتمند، میرسه... اون به هیچ وجه خبر نداره که سرنوشتش قراره توی این شهر رقم بخوره!♤●• ♤روزنه‌ای به بوک: ○~•{تو یه نیمه شب سه‌ ناش...

  • story of our life
    469 89 7

    ازم پرسید چیکار کنم که منو ببخشی؟ چی رو میبخشیدم؟ بخاطر چی میبخشیدم؟ چیزی برای بخشیدن باقی نمونده بود... [L.S] [Z.M] وارنینگ : خودکشی _ اسمات

  • Muted(Ziam Mayne)
    8.2K 1.9K 37

    از سیگار خوشت میاد، برای همینه که اونطور بین لب‌هات سوزوندیم؟

    Completed  
  • night Hunter
    355 49 8

    +از من متنفری زین؟ _اشتباه میکنی،من ب ت فکر هم نمیکنم. تنفر هم ی نوع احساسه و ت لیاقت هیچ احساسی نداری......

  • I Know Places (Taylor Swift Imagines) (GxG)
    76.2K 2.4K 78

    Requests are open! Inconsistent updates, but I do try my hardest. My writing isn't the best either, but again, I try my hardest. Thank you so much to all those who vote and comment or even just read. I really appreciate it, I love you guys! Hugs and kisses, Zee

    Mature
  • I Know Places - Ziam AU
    56.8K 4.3K 33

    Once Zayn and Liam were husbands. They used to be travellers and visited many places around the world. Unfortunately, they were separated from an airplane accident and forced to take a break from their five years marriage. Liam was missing. Zayn had amnesia. But one day fate united them back, still there was one job L...

    Completed  
  • Fool For You
    708 114 21

    -اگه تو توی دردسر بیوفتی من جونمو به خطر می‌ندازم تا نجاتت بدم. +خب تو واقعا احمقی. -آره من برای تو یه احمقم...

    Completed  
  • • HEART of DARKNESS • [Z.M]
    51.2K 10.6K 46

    ~completed~ ‌برای خوشبختی چیا میخواست؟؟ پول، شهرت و یا مقام؟ نه... البته که نه! یک بوم نقاشی و رنگ هاش... دفتر چرمین مشکی رنگِ شعرهاش... پیانوی قدیمی و ارزشمندش... و... وشاید مقداری سمّ کمیاب!! کلید خوشبختیش همینا بود! ‌ Cover by: @/myeditsland -ig

    Completed  
  • The rightful Luna
    4.7M 171K 60

    * 'I-I am sorry your highness I touched ...!' She was trying to apologize, but she fell silent as she could not utter with her mouth that she accidentally touched his lips. 'But I am not sorry!' He said calmly looking straight at her. What was she supposed to say after hearing his words? 'I did not mean to touch your...

    Completed  
  • when love lasts [hiddlesworth]
    20.6K 4.1K 32

    چی میشه وقتی تام که یه استاد طراحیه، تو روز اول کاریش با پدر پرحرف ولی جذاب یکی از دانش آموزاش رو به رو میشه و اونا با هم طرح دوستی میریزن؟ [وضعیت:کامل شده.] 1#tomhiddleston 1#marvel 1#thor 1#loki 1#thorki

    Completed  
  • Bodyguard
    90.4K 14.5K 48

    [COMPLETED] 💣"بادیگارد" یعنی محافظ شخصی، کسی که وظیفه داره از جونت محافظت کنه. 💥حالا چی می‌شه اگه وظیفه‌شناسی جاش رو به احساسات بده؟ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈بادیگارد≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر:عاشقانه،درام،هیجان انگیز، تریلر، مولتی فندوم 〽نویسنده:melorin_stylinson ...

    Completed  
  • Curse of the wolves
    3K 597 16

    سایه‌ی شوم نفرینی که آسایش رو از مردم بی گناه گرفته، به دست منو تو برداشته می‌شه. منو تویی که یک نگاه کوتاه به همدیگه انداختیم بدون اینکه بدونیم سرنوشت مارو برای همدیگه انتخاب کرده. Ziam story, Liam top Werewolves Fantasy تمام شده-

    Completed  
  • Bake-Neko
    18.7K 5.3K 40

    [completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار می‌کرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم های...

    Completed  
  • 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬 | 𝐫𝐮𝐝𝐲 𝐩𝐚𝐧𝐤𝐨𝐰 ✓
    1M 16.7K 45

    𝐰𝐡𝐞𝐧 𝐭𝐡𝐞𝐢𝐫 𝐨𝐧 𝐬𝐜𝐫𝐞𝐞𝐧 𝐜𝐡𝐞𝐦𝐢𝐬𝐭𝐫𝐲 𝐭𝐮𝐫𝐧𝐬 𝐢𝐧𝐭𝐨 𝐚 𝐨𝐟𝐟-𝐬𝐜𝐫𝐞𝐞𝐧 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐭𝐨 𝐥𝐚𝐬𝐭 𝐚 𝐥𝐢𝐟𝐞𝐭𝐢𝐦𝐞 (𝐰𝐚𝐫𝐧𝐢𝐧𝐠 𝐭𝐡𝐢𝐬 𝐛𝐨𝐨𝐤 𝐡𝐚𝐬 𝐩𝐫𝐞𝐠𝐧𝐚𝐧𝐜𝐲 𝐢𝐟 𝐲𝐨𝐮 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐥𝐢𝐤𝐞 𝐢𝐭 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐫𝐞𝐚𝐝 𝐢𝐭) 𝐡𝐢𝐠𝐡𝐞𝐬𝐭 𝐫𝐚𝐧𝐤𝐢𝐧𝐠𝐬 - #𝟐𝟏 𝐢𝐧 𝐧�...

    Completed   Mature
  • game on | jj maybank [1]
    4.1M 66.9K 48

    "I am the best surfer on this island" "Not true" JJ shook his head "Game on, Maybank" The one in which, Blake Woods and JJ Maybank serve chaotic duo energy while ignoring they are actually in love with each other. (jj maybank x femoc) started: 15 may 2020 finished: 15 april 2021 editing started: 8 november 2024 editin...

    Completed  
  • Too Soon To Be This Late
    8.5K 1.9K 23

    - زیادی زوده که اینقدر دیر بشه - "هری بهترین دوست من بوده، هست و خواهد بود. هیچ چیزی نمیتونه این حقیقت رو تغییر بده میفهمید؟ حتی حقیقت اینکه من دیوونه وار عاشقشمم باعث نمیشه اون بهترین دوست من نباشه." 🏅 #1 onedirection

    Mature
  • What a Handshake Can Do (Drarry)
    457K 13K 33

    What if Harry had taken Draco's hand all those years ago?

    Completed   Mature
  • 𝐕'𝐬 𝐂𝐚𝐦𝐩 𝐟𝐨𝐫 𝐏𝐞𝐜𝐮𝐥𝐢𝐚𝐫 𝐀𝐬𝐚𝐬𝐬𝐢𝐧𝐬 | VKOOK
    149K 28.6K 32

    - تو بوسه اول منو دزدیدی .فکر نمی کنی باید مسئولیتشو قبول کنی؟ + جداً؟ تو بیشتر از دو هزار سالته و انتظار داری باور کنم من بوسه اولتو دزدیدم؟ - چی می تونم بگم؟ من آدم سنتی ام. منتظر پرنسس سوار بر اسب سفیدم بودم... ولی یه شاهزاده از آب در اومد. نه که مشکلی داشته باشم... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌, 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏, 𝒀𝒐𝒐𝒏�...

    Completed   Mature
  • The Wedding Date [ Persian Translation ]
    53.5K 10.3K 33

    • زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که ماما...

    Completed  
  • •° Black Tattoo °• [ KookV, Namjin] Completed
    233K 38.8K 55

    "نگاهم دوباره به دست های پر از تتوی جونگ کوک افتاد و بی معطلی چیزی که از ذهنم می گذشت رو به زبون اوردم: تو چند سالته؟ گوشه ی لبش رو کج کرد که باعث شد لپ سمت چپش بیرون بزنه و شبیه یه بچه خرگوش بشه. از دیدن چهره کیوتش لبخندی ناخودآگاه رو لبم نشست و با شنیدن صداش که گفت: بیست و دو... سعی کردم جلوی بزرگ شدن لبخندم رو بگیر...

    Completed   Mature
  • Destiny[ziam]
    10.5K 1.8K 36

    همه چیز به خودت بستگی دارد حتی اینکه چطور "سرنوشتت" را تغییر دهی، با یک انتخاب. و چه چیزی بهتر از آن، که آن انتخاب "عشق" باشد!

    Completed  
  • Hell but beautiful {Dramione} ⁺¹⁸
    162K 15.4K 115

    عشق بین پرنس اسلیترین و باهوش ترین دختر گریفیندوری ... گاهی آنقدر نگاهت را روی زمین نگه میداری که متوجه نمیشوی ، به دروازه های جهنم رسیدی ... حتی وقتی گرمای شعله های اتش را احساس میکنی نیز متوجه نمیشوی ، حتی وقتی بوی دود را میشنوی ... حتی وقتی خوده شیطان به استقبالت می‌آید . " مگه میشه جهنم هم برات قشنگ باشه ؟ " " همج...

    Completed   Mature
  • 12 (l.s)(z.m) -Complete-
    243K 43.8K 58

    ۴ تا جوجه دانشجو که تنها دغدغه ی زندگیشون نمره ی دانشگاس و فکر میکنن تمام دنیا دور خودشون میچرخه و تنها چیزی که بهش فک می کنن اینه که کرم بعدیشونو کجا بریزن. غافل از اینکه یه اتفاق عجیب انتظارشونو میکشه ! یه اتفاق عجیب؟ شایدم یه موجود عجیب! موجودی که اجازه ورود به این دنیا رو نداره.... کاری که انجام دادن واقعا ارزششو...

    Completed  
  • FOG2 {ziam} -COMPLETED-
    49.7K 8.6K 54

    -لیامم؟ اولین کلمه ای که بعد از اون اتفاق به زبون اوردم... نمیخوام کار اون لعنتی بالا سرمو انجام بدم اما میدونم تقصیر کیه... چند انسان بی ارزش... اما حلش میکنم به خاطر لیام هم که شده... به لیام نشون میدم که میتونم براش "پرستش کننده" خوبی باشم... بهش نشون میدم چه "الهه ی پرستش" غیرقابل توصیفیه... ولی حتی منم نمیدونم چه...

    Completed