❌برای همیشه متوقف شده ❌ اینجا بوسانِ و کمی دورتر از اینجا توی یک روستای کوچک همه مشغول گذراندن روز های عادی و تکراری یک تابستان دیگه بودن تا اینکه یک شب خوابیدند و فردا صبح دیگه هیچ خورشیدی اونجا طلوع نکرد ! وقتی اولین بار توی دهکده ساحلی اونو دیدم فکر میکردم با زیباترین دختر دنیا رو به رو شدم اما وقتی منو صدا زد فهم...
با زیبای معصوم شمال،جانگ هوسوک و الفای شورشی شرق مین یونگی اشنا بشید. یکی که نمیدونه چطور عشق بورزه و یکی که هرگز تسلیم نمیشه.
● روباه مکار ● (Completed) کاپل : Sope ( هوسوک 🔝 ) ژانر: درام ، کمدی ، هایبرید ، امگاورس( خیلی کم ) Caver by MJ_storiess خلاصه : اون میخواست یه افسر پلیس بشه...چرا نمیتونست؟ یونگی-اخه...چرا؟ پدرش دست هاش رو بین دست های خودش گرفت و گفت: - چون تو هایبرید گربه ای یونگی...و علاوه بر اون ، تو یه امگایی! پسرِ نه ساله چند ب...
ما برای عشق آفریده شدیم برای بوسیدن قلب ها برای بو کشیدن عطرها برای گرفتن دست ها برای آغوش کشیدن ذهن ها و چرا اجازه ندهم همه این ها دوباره تو باشی؟ من زندگی ام را کنارت خواستم ، شیرینی و تلخی اش مهم نبود چون هر دو کنار تو طعم بهشتی میدهن اما سرنوشت هیچگاه به میل من یا تو نبود ... Couple : sope _ namjin genre :...
جانگ‌هوسوک پسریست که در کودکی پدر و مادرش را در حادثه‌ای از دست داده. پس از آن تحت سرپرستی دایی‌اش و در خانه آنها زندگی کرده، او از همان کودکی دل به عشق پسردایی‌اش مین یونگی می دهد. اتفاقاتی که دوران نوجوانی برای انها می‌افتد موجب ایجاد حاله‌ای سرد میان آن دو میشود. سردی رفتار یونگی هرگز باعث نمی شود تا هوسوک دست از...
◇ منِ نفرت انگیز! ◇ (Complete) کاپل: sope ( هوسوک 🔝) ژانر: انگست ، تکسینگ ، ای یو روز آپ: هر روز - واقعا اینقدر نفرت انگیزم؟ - هی ، به حرفاشون گوش نده باشه؟ منم مثل اون احمقا فکر میکردم. فکر میکردم تو نفرت انگیزی! اما تنها چیزی که الان ازش مطمئنم اینکه تو به هیچ وجه نفرت انگیز نیستی! #1 in هوپگی #4 in supe #5 in an...
در حال ترجمه/ سپ همه سولمیتی دارن. در این مورد حق انتخابی نداری. سرنوشت تصمیم میگیره باید عاشق چه کسی بشی، چه دلت بخواد و چه نخواد، ولی خب سرنوشت معمولا درست تصمیم میگیره. این بار سرنوشت گند میزنه. بدجور. (آیدل ناموفق، جانگ هوسوک، دقیقا به همون کسی پیوند میخوره که رویاش رو نابود کرد) کاپل اصلی: سپ (سوییچ) کاپل‌های فر...
تو دنیایی که پر از سیاهی بود و ازش فراری بودم ، درست وقتی که نیاز به رنگ سفیدی داشتم ، تو اومدی و چشمام شدی، دنیامو رنگ زدی و سفیدش کردی، واسه همینه اینقدر عاشق سفید و سیاهم نه ؟...
داستان از جایی شروع میشه که یونگی هر شب ساعت ۱۱:۱۱ از یه شماره ناشناس پیام دریافت میکنه ؛)
[تمام شده / Completely] " یه پسر با بدنی بلوری و سفید روی تخت و زیر نور آفتاب صبحگاهی آروم خوابیده بود. موهای تیره رنگش روی صورتش ریخته شده بودن. پسر تقریبا لخت بود و ملافه فقط قسمتی از بدنش رو پوشونده بود. تنها فکری که به ذهن جیهوپ رسید این بود که روی شیشه سوجویی که دیشب کوفت کرده بود رو بخونه تا ببینه این واقعیته ی...
فصل دوم بوک "Just say the word" چه اتفاقی میوفته اگه بفهمی چیزی که فکر میکردی مال توعه، مال تو نباشه؟ یا اینکه کسی که دوستش داری بهت دروغ گفته باشه؟ از تو محافظت می‌کرده یا از خودش؟ "تصمیمش با تو نبود!" "ببین می‌دونم ولی چاره ای نداشتم، ترسیده بودم." "من دوست دارم! واسم مهم نیست چه اتفاقی بیوفته یا چی سر راه‌مون قرار...
مادر حتی نمیتونم برای مدتی در اتاق خودم بمونم؟ تصمیم گیری ولیعهد برای زندگیش در حد انتخاب نوشیدنی همراه غذایی که قراره صرف کنه؟ حتما بعد از این فیک بوک i found you رو بخونید. مرتبط با همین بوک :) . . . «hopegi» Couple : sope genre : Romance _ funny
اونا عضو بزرگ ترین باند مافیای کره بودن باندی که عشق و عاشقی جایگاه مرگ رو داره مین یونگی و جئون جانگکوک حالا عاشق جانگ هوسوک و کیم تهیونگ شده بودن ولی سرنوشت برای یونگی اونجوری که باید پیش نرفت Capl ;Kookv'Namjin Band Fake; BTS Name fake ; 25 hours 61 minutes 2020/7/3 on زمان اپ- نامعلوم 'به دلیل عوض شدن نویسنده ق...
Sope "yoong top" Vkook "or KookV" Namjin "nam top" Vhope "V tope" . -Every single Fri- °~° Sope: The window, Our summery gardener, ... Vkook: Lovesick officer, his sinner, ... Vhope: The Hotel, ...
سلام کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین ژانر: اسمات، مافیایی، خلاصه داستان: شوگا بعد از مرگ عشقش بی رحم شد تا اینکه یه خدمتکاره کیوت میاد و..... (کامل شده)
سال 1876 مسکو ، روسيه میون کاغذ های نت و کلاویه های پیانو و سرگردون تو تالار بولشوی گاهی مست و گاهی هشیار گم شده در روح تو خالی اش به دنبال الهام _____________________________________ سال 1876 مسکو روسیه پودر های گریم و کفش های باله صدای تماشاچیان و همهمه رقاصان نمایشنامه های تکراری به دنبال سیراب کردن جسم و...
ین هوای گرگ و میش اسمان توی قایقش نشسته بود و ناامید از گرفتن ماهی به تلاطم امواج دریاچه ماه نگاه میکرد تا اینکه متوجه پیکری با موهای سفید استخوانی شد ، امکان نداره... ینی درست میدید؟ ...
«کامل شده» در ارتفاع: فصل اول داستان پسری که دوست داشتن رو اشتباه یاد گرفت. •sope• - - - - - - - - - - - پایانی برای شروع؛ منتظر فصل دوم یا بهتره بگم آغاز ماجرا باشید.
زندگي چهار دوست،هر كدوم مشكلات خودشون و داشتن پر از درد ,اشك و خستگي اما وقتي پيش هم بودن مهم نبود چه اتفاقي اون روز افتاده كنار هم خوشحال بودن 🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤 _اقاي جانگ ،وضعيت شما جديه ! بايد هر چه زودتر فرايند درمان و شروع كنيد! _چقدر احتمال خوب شدنم هست؟ _....خب....نميشه دقيق گفت ولي ما اميدواريم درم...
good morning beautiful! start your day with a smile :) صبح بخیر خوشگله! روزت را با لبخند شروع کن:) . . . |مینی فیک ترجمه ای| ژانر: رومنس، انگست، سداند ✔وضعیت: پایان یافته
خب shelter یا پناهگاه قراره یه داستان معمولی از زندگی آدمای معمولی باشه. شخصیتا قراره تو موقعیت هایی قرار بگیرن که شاید خیلی از ما تجربش کردیم. قرار نیست عشق افلاطونی و بزرگ داشته باشن قرار نیست یه دنیایی رو با قدرتای خاص تکون بدن. اونا معمولین قراره عادی عاشق بشن عادی زندگی کنن و در عین سادگی خاص باشن. امیدوارم که...
جانگ اوکامی، پادشاه ترسناک زندانه و شکی درش نیست! اما یه روز پسر لال و نحیفی به اسم مین یونگی باهاش هم سلولی میشه و همه چیز رو برای اوکامی زیر و رو میکنه... ■ کاپل اصلی: Sope ■ کاپل فرعی: Namgi, VKook ■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، اسمات ■ نویسنده: ELA ■ تکمیل شده. #1 Rank In: #Sope #Full #Namgi #Social #Angst #Harsh
یه وانشات از سپ....همین. اولین کارم نیست ولی اولین نوشته ایه که میزارم واتپد. خوشحال میشم ایراداتم رو بهم بگید:)
[Completed] رفتارای گربه ی کیوتِ هوسوک، یعنی شوگا، چند روزی بود که عجیب شده بود. و امروز این رفتارای عجیب به اوجش رسیدن.💦🐈
عشق یه همچین کار هایی با آدم میکنه. +دیگه شوگا و جیهوپی وجود نداره. به عنوان یونگی زندگی کن. +من باید مسئولیتم در قبال همه رو انجام میدادم. فکر کردی راحت بود؟
اولئا « درخت زیتون » [ تموم شده ] « sope » از بین سیل مردمی که هر کدوم قدم های سریع و بلند برمیداشتن تا قبل از شدت گرفتن قطره های ریز و درشت بارون به مقصدشون برسن آروم عبور میکرد و به عطر خوش خاک خیس گوش میداد که چطور روحش رو نوازش میکرد و نسیم وحشی پاییزی که از بین آدمای شهر گریز میکرد حال عجیبی داشت ... _______. «...
