Select All
  • [ The Fault In Our Stars ➳ Z.M ]
    179K 28.3K 53

    لیام از طبقه ی پایین داشت صداش میکرد، اما زین نمیتونست نگاهش رو از ستاره های بالای سرش ، توی آسمون تیره جدا کنه .برای ساعتها بهشون خیره شده بود تا شاید بفهمه ستاره راهنماش چرا داره اشتباه میکنه؟ زین خیره شده بود تا بفهمه چرا عاشق برادرش شده! -این داستان محارم نیست- ❌-Warning: you may think it's an Incest love story bu...

    Completed  
  • NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
    683K 93.3K 122

    Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.

    Completed  
  • صدای سکوت.‌.. نوای کمان
    30.4K 4.5K 36

    ماهور عاشق موسیقی و صداست. امیرعلی از سکوت لذت میبره و مشکلی با ناشنواییش نداره💫💖 [اگه از رمان گی فارسی خوشتون میاد یه سر بزنید❤]

    Completed  
  • HURRICANE Ziam
    305K 38.5K 56

    به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را ...🧿

    Completed   Mature
  • Never Again [Ziam]
    250K 27.5K 73

    - when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه ؟ - نه دیگه از دستت نمیدم - اما نه ، هیچوقت دیگه .

    Completed  
  • Versa /ziam/
    311K 43.1K 64

    تو سرتا پا رفتن بودی من در تردید آمدن تو تمام رفتی و من هیچ نیامدم بگذار خالی بماند وسعت میان ما بهم نمی‌رسد دنیایی که تو در آن می‌روی و من هیچ نمی آیم

    Completed  
  • My broken heart(Ziam♡)
    172K 28.6K 63

    •Completed• "قلب شکستهِ من" میشه نری؟ میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟ میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی دوستت دارم؟ انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری میشه حداقل الان که از پیشم میری برای آخرین بار بغلم کنی؟ فقط همین یه بار قول میدم بعدش دیگه من...

    Completed  
  • SYNDROME [ZiamFanfiction]
    110K 18.9K 52

    COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !

    Completed   Mature
  • light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED
    387K 44.2K 84

    Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه

    Completed  
  • Helium(ziam)
    84.6K 14.4K 41

    تو پسرِ شیرینِ من توی روز های تلخم بودی من هم مردِ روشنِ تو توی روز های تاریکت

  • •Λsian BOҰ•
    122K 20.4K 53

    ل-هی آسیایی ز-ولم کن ! ل-انقد ازم فرار نکن !

  • jackpot (L.S) [Completed]
    84.2K 10.9K 48

    "قمار فقط یه باتلاقه. کافیه گوشه ی پات بیوفته توش تا تورو تا عمق وجودت تو خودش خفه کنه زرنگ باشی دیرتر خفه میشی... احمق باشی زودتر..."

    Completed   Mature
  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • Change (L.S)
    159K 18.6K 49

    یه نفر که باعث میشه زندگیت تغییر کنه... . . . همونیه که تو رو عاشق خودش کرده...

    Completed  
  • silent gem [l.s][Completed]
    32.2K 6.1K 21

    هری ناشنواست و لویی مترجمش میشه all credits to @strongxlarry i just translated the story

    Completed  
  • Gucci or Adidas? L.S
    105K 13.7K 31

    به اتمام رسیده است!:) •لویی تاملینسون، کلید طلایی شرکت برجسته آدیداس. هری استایلز، مهره مار برند لوکس گوچی. سایمون کاول، برنده جایزه بهترین نویسنده قرار داد های روابط فیک در هالیوود. خودکار بیک، خوش دست و با دوام مخصوص امضا کردن قرار داد رابطه فیک لری استایلینسون.•

    Completed  
  • Wanted Housemates [L.S](Persian Translation)
    119K 21.5K 28

    [Completed] لویی به تازگی به همراه دوست پسرش یه خونه ی پنج خوابه خریده. ولی دوست پسرش بهش خیانت می کنه پس لویی اون رو از خونه پرت می کنه بیرون... با این حال خونه رو خیلی دوست داره و یه آگهی در اینترنت می ذاره تا بتونه این خونه رو با چند نفر شریک بشه... که این همخونه ای ها شامل نایل، یک برنامه نویس الکلی، زین، یه معلم...

    Completed   Mature
  • MR STYLES ( l.s persain translation)
    201K 27.4K 33

    " خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"

    Completed  
  • The One with the Tattoos[L.S](Persian Translation)
    24.3K 4.1K 22

    هری از لویی بدش میاد چون لویی گیه ولی سرنوشت اونا رو کنار هم قراره میده و هری مطمئن نیس چه حسی نسبت به لویی داره. حسادت، عصبانیت، نفرت و حتی عشق. هری خیلی گیج شده و اینکه بهترین دوستش روی لویی کراش داره واقعا کمکی نمیکنه.

    Completed   Mature
  • Difference
    164K 21.2K 92

    اونا عاشق هم شدن اما باید یاد بگیرن عشق تنها دلیل برای باهم بودن نیست پس باید برای باهم بودنشون دلایل دیگه ای داشته باشن... Larry Stylinson Fanfiction start: 94/12/1

    Completed  
  • Forever (Larry Stylinson)
    470K 50.4K 85

    زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1

    Completed  
  • End Game (L.S)
    610K 87.9K 77

    [ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....

    Completed   Mature
  • friends with benefits (L.S)
    237K 28.8K 31

    لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...

    Completed  
  • Playboy L.S (Persian Translation)
    322K 35.5K 47

    من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction

    Completed  
  • Just Hold On(completed)
    440K 50.7K 60

    Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤

    Completed  
  • Legionnaire(L.S) [Completed]
    378K 50.5K 64

    " دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"

    Completed   Mature
  • Our Destiny (L.S)
    1.1M 127K 134

    "من اسمش رو گذاشتم.... . . . سرنوشتِ ما..."

    Completed  
  • I've waited so long...
    510K 61.3K 67

    زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...

    Completed  
  • Different (L.s) (completed)
    171K 19.6K 99

    +اين داستان عشق نيست +داستان اعتياده