Select All
  • L♡VE RACE
    64.6K 10K 27

    -میشنوم -همه چی با یه مسابقه شروع شد و -و - ومن عاشقت شدم کاپل:سپ((یونگی باتم))/نامجین ژانر:کمدی -اسمات-تقریبا ورزشی وضعیت: کامل شده

    Completed  
  • Kim Taehyung Sucks || VKook
    549K 94.2K 43

    [ کیم تهیونگ مزخرفه ] پایان یافته ژانر : فان / درتی تاک / رمنس / تکست / اینستاگرام / امپرگ کاپل : اصلی - ویکوک ؛ فرعی - سپمین ، نامجین وقتی که‌ جونگکوک بی حواس نظرش رو درمورد یوتیوبر معروف کیم تهیونگ جلوی میلیون ها از فن هاش توی لایو یونگی میگه! Original story by @vvantae95 translated by @Nyctowx پ.ن. کار خیلی قدیمی‌...

    Completed   Mature
  • 𝑩𝒂𝒄𝒌 𝑻𝒐 𝒀𝒐𝒖 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >• [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ]
    176K 21.9K 13

    Back To You •• [ Completed ] جونگکوک معاون یک شرکت توی سئول که متوجه میشه رئیس بخشی که توش کار میکرد عوض شده و جایگزین اون کسیه که از شعبه ی دئگو انتقالی گرفته... و حالا باید به کیم تهیونگ دوست پسر سابقش که دو سال پیش باهاش کات کرده بود بگه رئیس.. ᴡʀ: @vk_vita @Moonlike_Rmy 사이데 🌙 ɢᴇɴʀᴇ: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ. sᴍᴜᴛ 🔥 Start: 20/03...

    Completed  
  • Is this love?
    103K 12.8K 18

    این عشقه؟ رمنس،درام،مدرسه ای،اسمات، هپی اند Vkook,Namjin,hunhan #1Persian #1Sehun #1Vkook #1Rm #12jin

    Completed  
  • Rising
    1.8K 420 6

    "طلوع" می‌گویند گاهی این خود تویی که اجازه می‌دهی کسی به درونت نفوذ کند و باید بگویم من به او این اجازه را دادم. نگاهش مثل بچه‌ای بود که با نگاهی معصومانه دستت را می‌کشد و می‌گوید: «میای با من بازی کنی؟» شاید من آدم احساساتی و پر جنب‌و‌جوشی نبودم اما آنقدر بی‌احساس نبودم که دستش را پس بزنم! شاید هم دلیلش, لبخندی بود ک...

    Completed  
  • Little One
    66K 9.8K 28

    دو تا آیس امریکانو با یه بستنی توت فرنگی... ^^ یعنی قرار اون کوچولو با چشمای بزرگ عسلیش هر روز به من خیره بشه و تا عمق وجودم سر بکشه؟ A Sope fanfiction Written by VIO Book 1 of The One series [Highest ranking so far] #1 in iran #1 in btsfanfic #1 in cute #2 in fluff #2 in sope #3 in suga #3 in jhope #4 in bangtan

  • Agust D 1
    95.2K 16.8K 45

    فیک ترجمه شده.کامل شده. روز شوگا به اندازه کافی بد هست. دیگه لازم نیست دزدیده بشه و برگردونه بشه به همون کاری که خیلی سخت تلاش کرده ازش فرار کنه. مخصوصا وقتی با یه موقرمز پرحرف روبرو میشه که به نظر اصلا از یونگی نمیترسه،یه دکتر خوش قیافه که قبلا میشناخته،یه موچی کوچولوی اغواکننده که واسه این دنیا زیادی عزیز و خطرناکه،...

    Completed   Mature
  • Honey
    40.5K 5.8K 5

    خلاصه: جانگ هوسوک همیشه شاد و خندان بعد از مرگ خواهرش به فردی تلخ و تنها تبدیل میشه. دوستانش برای سرحال آوردنش روز تولدش یه گربه براش میخرن. ولی هوسوک انتظار دیدن یه هایبرید (دورگه) انسان-گربه که رو مبل نشیمن نشسته رو نداره. پ ن: این داستان فقط فلافه

    Completed  
  • Indigo Night | SOPE
    9.9K 1.7K 15

    فیک Indigo Night 🌙 کاپل [ سپ، نامجین، کوکمین] ژانر: جنایی، ملو انگست، اکشن, مافیا خلاصه [ دوست مین یونگی پسر رییس مافیای سئول سال ها قبل تو یک روز ناپدید میشه و هرگز پیداش نمیشه، اما چی میشه اگه اون شخص بعد از چهار سال با نقش متفاوتی به زندگیش برگرده؟ داستانی که برای گفتن داره حقیقت داره و همه چی قراره به سادگی پیش...

  • Dark light [Drarry]
    96.5K 14.2K 50

    دراکو: میخواستم روی ماه ببوسمت اما وقتی بوسیدمت تو خود ماه بودی هری!

    Completed  
  • Sin | Drarry
    113K 17K 35

    " تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.

    Completed  
  • Always [Drarry]
    39K 5.8K 37

    هری یه نقاشی پاره پاره شده بود، و دریکو کسی که این شاهکار رو میپرستید.

  • Drarry_My Beautiful Mistake
    129K 20.3K 63

    "کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به م...

    Completed   Mature
  • Harry potter and the boy who had no choice [Persian translation]
    5.9K 817 6

    "قبول کن مالفوی،تو یه ترسویی"لبخند هری جاشو به یه اخم داده بود. همونطور که حرف میزد به سمت دراکویی که با عصبانیت نگاهش میکرد برگشت و الان درست روبروش وایستاده بود. "من.ترسو.نیستم" مالفوی که دندوناشو از عصبانیت رو هم فشار میداد،جواب داد. دستاشو مشت کرده بود و بند انگشتاش رفته رفته سفید تر میشدن. "ثابت کن" هری همونطور...

  • my sinful angel
    3K 538 3

    ~Short story~ [کامل شده] my sinful angel By:mhi Couple:bakudeku Anime:my hero academia Genre:Yaoi|smut

    Completed   Mature