Select All
  • NIAZ.
    9K 2.4K 16

    من آدم نگاه کردنم؛ آدم‌ داشتن نبودم هیچوقت.

    Completed   Mature
  • 𝘎𝘶𝘯𝘯𝘦𝘯
    819 166 4

    لویی:یه دلیل قانع کننده بهم بده چرا باید قبول کنیم با اون دوتا بچه پولدار رو مخ سر و‌ کله بزنیم و مربیشون بشیم؟ لیام:دلیلشو همین الان خودت گفتی، چون پولدارن و من و توهم برای این که بتونیم آموزشگاه خودمون رو داشته باشیم پول لازم داریم. کاپل: لری،زیام

  • Zolden pain[Z.M]
    1.7K 453 24

    زیباترینم، تو برایم سیاه چاله‌ی ناشناخته هستی، خالی اما پر از جاذبه و این برایم تلخ ترین تعریف از شیرین ترین مخلوق خداوند است، زیرا دارمت اما دست نیافتنی تر از هر دست نیافتنی‌ ای هستی و این بود احساساتم در پشت پرده های بی اعتمادی هایم، واقعی تر از هر واقعیتی که بر زندگیمان تابیده شده است.

  • let me in (z.m) CoMpLeTeD
    2.2K 542 6

    [completed] تو همون قطره بارونی بودی که از یه ابر سیاه رو قلبم چکید و شکوفه زد. یه سایه بودم و خورشید بالا سرم تو بودی، این تصمیم من بود که با تو تضاد ایجاد کنم یا بذارم زندگیم به همون خاکستری بودنش ادامه بده. تنها کاری که رو دوشِ تو گذاشتم این بود که اجازه بدی عشقم رو بهت نشون بدم نیلوفرِ آبیِ من.

    Completed   Mature
  • Helium(ziam)
    84.5K 14.4K 41

    تو پسرِ شیرینِ من توی روز های تلخم بودی من هم مردِ روشنِ تو توی روز های تاریکت

  • son of the Dawn [Z.M] [L.S]
    9.6K 2.2K 26

    《تو پسر سپیده‌دم هستی.نیمه آدمیزاد و نیمه اژدها.کسی که خدایان کهن و بر حق رو از زندانشون آزاد میکنه و نژاد آدمیزاد رو به خفتی که لایقشه میرسونه.》 زین به عنوان پیشکار ملکه وارد دربار میشه.جایی که لرد لیام پین،عموی پادشاه، از خیره شدن بهش ابایی نداره و اتفاقات شومی در شرف وقوعه.زین رازی داره که نباید فاش بشه؛رازی که اون...

  • 𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘦𝘺𝘦𝘴, 𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘭𝘪𝘦𝘴
    15.1K 2.6K 29

    "هیچ شنیدی که می‌گن چشم ها نمی‌تونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعده‌ای که اینجا صدق می‌کنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم می‌تونن بگن!"

    Completed  
  • Anne
    16.7K 3.1K 31

    زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد [کامل شده]

    Completed  
  • heartlight
    18.3K 4.7K 24

    [completed] 'من نمیخوام این اعتیاد مرگبار رو ترک کنم... من نمیخوام خودم رو از گرداب عمیق اسرار تیره‌ام بالا بکشم؛ اما تو مخدر خماری و مسکن درد‌هام باش تو گرمای استخون‌های یخ زده‌ام باش تو نور قلب تاریکم باش... '

    Completed  
  • Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED
    352K 58.9K 79

    Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!

    Completed  
  • 𝑶𝒏𝒆 𝑺𝒉𝒐𝒕 |(L.S)(Z.M)
    2.3K 233 6

    [مجموعه وانشات از لری و زیام🍀] هپی و سد اند بودنشون پایین هرچپتر نوشته میشه و به مرور بازم وانشات اضافه میشه. اولین قلمم نیست ولی اولین کارم تو واتپده🌻 امیدوارم لذت ببرید و حمایت کنید🧚🏻‍♀️

  • .
    243 42 5

  • london ghoul «L.H» «Z.M»
    189 22 3

    لویی به مری درخواست قرار گذاشت و خیلی خوشحال بود...بدون اینکه بدونه مری یه غوله... *مقدمه حتما خونده بشع*

  • Numb (Z.M,L.S)
    2.6K 469 15

    - جنون ما آینه گذشته‌ی ماست؛ همه‌ ما ناخواسته ساعت ها جلوش وایمیستیم و به خودمون و گذشتمون نگاه میکنیم. + مزخرفه! پس چرا من هنوز جنون نگرفتم؟ - تو داری با من زندگی میکنی و عاشقمی، این درست خودِ جنونه، من جنون تو هستم!

    Mature
  • little Devil
    81.6K 15.9K 68

    لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!

    Completed  
  • Blue Dreams Store
    7K 1.9K 13

    هرکسی دنیا رو جوری میبینه که خودش دلش میخواد؛ دنیای ینفر سیاه، دنیای یکی بنفش و هر آدمی، زندگی رو یچیز میبینه؛ اما اون پسر زندگی رو توی کوچکترین چیزها پیدا می‌کرد. چیزهای کوچیکی مثله سطل رنگ ابیش و بوسه های اون مرد Ziam short story

  • Themesses
    1.7K 464 11

    زین انقدر برات از خونه مینویسم تا برگردی.

  • 《YOU》
    4.4K 1.1K 8

    برای مَن، هیچ کس نمیتواند مثلِ "تو" باشد در فرهنگ لغتِ من مترادفِ تو، فقط توست...!

  • Diplomat ~ by : Atusa20
    192K 33.1K 63

    -من نخست وزیرم لیام...این مسخره بازیو تمومش کن +تو نخست وزیری منم همسر نخست وزیرم...این بحثم همینجا تمومه a story by : Atusa20 No. 1 in fanfiction 😎

    Completed  
  • Water Hemlock
    169 22 4

    ❌ این فن فیک یه فیک اروم و رمانتیک نیست و اگه دنبال ناز نوازش و ارامش هستید این فن فیک رو برای خوندن انتخاب نکنین..!❌ ژانر:درام،اکشن،عاشقانه کاپل ها:زیام،لری روز های اپ:نامعلوم! توضیح نام: اسمش به فارسی میشه شوکران ابی که اسم یه گیاهه دلیل خطرناک بودن: سم این گیاه موجب ایجاد تهوع، تشنج و کاهش تپش قلب می شود. حتی ممک...

  • Delusion ~ Atusa20
    6.9K 1.7K 8

    [ از پایگاه فضایی CL2030 ؛ زین مالیک هستم این پنجمین ماموریت من در فضاست، اسم ماموریت ZM2018، این شاید آخرین ماموریت من و افرادم باشه ما در حال حاضر در حال ورود به ایستگاه هستیم اگر همه چی درست پیش بره هفته ی دیگه توی خونه ایم...پایان پیام ]

    Completed   Mature
  • Fire of the ocean [Z.M] [L.S]
    290 68 3

    میدانم که روزی آتش وجودم خاموش خواهد شد؛ شاید با اشک‌های حزن انگیز قلبت یا شیون عشق ناتمام‌مان! اما حتی اگر این آتش به خاموشی دچار شود، ایمان داشته باش دود حاصل از آن همیشه در هوای عاشقان باقی خواهد ماند.

  • Me, when you came {Ziam.M}
    6.9K 1.2K 16

    من دوسش داشتم...اما اون منو نمیدید:) زیام استوری لیام تاپ امیدوارم خوشتون بیاد قلب بهتون💜🌈

    Completed  
  • TikTok!{Z.M}
    2.5K 649 17

    liampayne : *-*تو کیوتی Zayn : ^-^ خودتو تو آینه دیدی؟

  • Little love {Z.M}
    1.3K 227 4

    انسان همون کسیه تمام هستی در اختیارش قرار گرفت! همون کسی که خدا با ظرافت آفریدش و ذره ذره محبتش رو به قلبش سرازیر کرد خواست تا بهترین مخلوقش رو به رخ تمام موجودات بکشه. اما انسان چیکار‌کرد؟ اون کشت! تخریب کرد! نابود شد! نفرت ورزید! عشق رو به خاک سپرد! انسان خودش رو کشت و فقط یک مخلوق درنده رو باقی گذاشت! حالا چط...

  • Gamble {Z.M}.{L.S}
    18K 2.4K 18

    زین کُلت مشکی رنگ رو روی شقیقه ی لیام گذاشت.بغض و گریه امونش رو بریده بود. لیام هم متقابلاً با دستای لرزون سر کلت رو روی قلب زین نگه داشت و با چشای اشکی گفت لیام_بیبی من نمیتونم اینکارو بکنم...چطور میتونم...نفسم رو...بکشم آخر جملشو نالید اما زین لبخند مهربونی بهش زد و گفت زین_تو باید اینکارو بکنی...من میخوام...حتی تا...

  • Somewhere In The Woods
    8.1K 2.8K 32

    {کامل شده} 𝘻𝘢𝘺𝘯 𝘮𝘢𝘭𝘪𝘬 / 𝘭𝘪𝘢𝘮 𝘱𝘢𝘺𝘯𝘦 عمارت مین وود یک پیرزنه. پیرزنی که لباس های نو تنش کرده باشی و توقع داشته باشی دوباره جوان و شاداب بشه. و زینِ بیست و شش ساله این رو خوب میدونه، میدونه که پشت لبخند درخشان و گیرایی نگاهش چهره ای مخفی شده که کسی ندیده. چهره ی پسربچه ای که با نگاهی مبهم به حرف های خ...

    Completed  
  • Midnight With Him" [Ziam]
    16.3K 3.3K 43

    درحال آپ "🌿☁️ "نشسته روی تک صندلی انتهای دنیا مغموم و پریشان ، رها شده بودم از بین تمام آدم های دنیا از بین تمام رهگذر های بی خبر از سکوت های آغشته به فریادم ، تو صدایم را شنیدی ... تو دستم را گرفتی مرا از تمام کوه ها بالا کشیدی هنگامی که تمام طناب ها پوسیده بودند بار ها به این فکر کردم زندگی ارزش این همه درد را...