اینکه دائم دنبال این باشی که دوستت داشته باشه بهت اهمیت بده دردآور! در حالی که بهت میگه من همینم و بیشتر از این بلد نیستم ولی می بینی با کسی که می خواد چطوری برخورد می کنه و بهش محبت می ورزه باعث میشه قلبت از جا کنده بشه و تو محکومی یا به سکوت یا خورد کردن خودت و فریاد زدن تا دیده بشی! ببینه تو هم هستی! تمام تنهایی هات و آخر شب هات نشه اشک، نشه شکستن ولی دچار بودن و بیچاره بودن باعث میشه زانوهاتو خم شن و تو مجبوری تمام مسیر زانو بزنی ، جلوی قلبت و خورد شدن غرورتو بشنوی و تنها دل خوشیت بشه همون توجه ای که وقتی کارش گیره بهت می کنه و تو در نهایت پستی دوسش داری! محتاج یه ذره توجهی از طرفش! ولی قلب تا جایی سکوت می کنه بعد از اون دیگه صداشو نمی شنوی بعد از اون دیگه دوسش نداری و علاقه به بقا باعث میشه دیگه نخوای درد حس کنی! و رها کنی و از دست رفتنتو ببینی و بهش راضی باشی و حقیقتا رضایت بخشه مثل حس نسیم صبحگاهی وقتی خورشید تازه طلوع می کنه و قبرستون روشن می کنه! Writer:Vasfe Genre: omegaverse, sad, romance couple:kookv and .......