هارلی مارلیک زندگی خوبی داره،پدر و مادری که عاشقشن،زندگی مرفه و اجتماعی عالی،زیبا و خوش برخورد.هیچکس نمیتونه به اندازه هارلی در ثروت و خوشبختی غلت بزنه.این فکریه که خود هارلی هم داره.اما...چی میشه اگه همه چی یه دروغ باشه؟و چی میشه اگه این دروغا با خارج شدن از منطقه توهم آشکار بشن؟خود وجود هارلی هم یه دروغه؟به هرحال هر داستانی با یه نابودی شروع میشه و هر نابودی شروع یه داستان جدیده.