سلام!
امیدوارم حال همتون خوب باشه
(حتی یادم نمیاد قبلا چطوری باهاتون صحبت میکردم..)
پیامهای محبتآمیزتون که حال و احوالم رو میپرسیدین رو دریافت کردم و نمیدونین چقدر شرمندم که نمیتونستم به موقع جوابتون رو بدم :)
از همینجا با تاخیر خیلی خیلی زیاد تشکر میکنم از لطفتون ♥️
خب قبل از هر سخنی، اول دلیل این غیبت "بیش از حد طولانی" رو توضیح بدم:
همونطوری که خودتون در جریان هستین، در این چندماه اخیر کشورمون عزادار خواهر و برادرهای شجاع و فداکارمون بوده و همچنان این داغ تازهس و قرار نیست به فراموشی سپرده شه
توی این روزهای سخت و اهریمنی، واقعا به شخصه در توان خودم نمیدیدم که پارت جدیدی اپ کنم و مطمئن بودم شماها هم حال و حوصلهی داستان خوندن رو نداشتین پس به احترام غم مشترکمون ترجیح دادم داستان رو موقتا متوقف کنم
همچنین من دانشجوی سال آخر هستم و ترمی که به تازگی گذروندم، آخرین ترم تئوری من بود
توی این ترم، فشار دروس و اساتید دوچندان شده بود و مقالهای رو هم که باید تحویل میدادم، کارها رو سختتر و زمان رو محدودتر کرده بود پس برای گذروندن این ترم کذایی، نوشتن رو برای مدتی کنار گذاشتم تا در زمانی بهتر و با ذهن آمادهتر دوباره از اول شروع کنم
و الان پارت جدید تقریبا آمادهس؛ ممکنه تا آخرشب تموم بشه یا اینکه تا فردا طول بکشه
هدف این پیام علاوه بر اعلام حضور در سلامت کامل و احوالپرسی با شماها، گرفتن اجازه برای یه شروع جدیده
اگه اجازهی شما رو داشته باشم، من داستان رو ادامه میدم
ممنونم از صبر و محبت همتون ♥️
-به امید فرداهای بهتر-
ارادتمند،
آزاد