Sign up to join the largest storytelling community
or
Story by Bailos
- 1 Published Story
"نخستین سنگ"
550
129
7
خیلی وقت بود که تو توهمات نفرین شده شبانش غم زده،وجود عزیز پریزادشو تصور میکرد و تو خیالش جای جای تنشو بوسه...
#72 in omegavers
See all rankings