شاید شکوفه های صورتی بهار و بوی گل های تازه از خاک بیرون زده و چمن های سبزی که به کمرنگی آبرنگ هستن بعد از سپری شدن 3 ماه از سال آروم آروم از یادمون برن،
شاید داغیه خورشیدی که منو یاد بالن های آرزوی گیسوکمند دوران بچگیامون میندازه و خنکیه بستنیه طعم طالبیه هفت رنگش و خوردن یه شیک کاکائویی با طعم موز تموم چیزی باشن که بهارو واسش سپری میکنیم،
شایدم خش خش راه رفتن روی برگای رنگ پریده درختای خجالتی پاییز و پوشیدن بارونی و قدم زدن زیر هوای ابری همراه با گذاشتن هدست توی گوشمونو متر کردن خیابونای شلوغ و پر از ماشینی که همه واسه یه کاری اون بیرونن زیاد دلمونو واسه خوشحالیه زیاد قلقلک ندنو،
شاید هر سال صبر کردن واسه دیدن گلوله گلوله های برفی که با باز کردن چشمامون و خزیدن زیر پتو از سرما و بازم دیدن آفتاب توی اوج زمستون هر سالو از 3 فصل واسش صبر میکنیم،
شاید همه اینا یه روزی تموم بشن، ولی خاطراتشون توی تک تک سلول های وجودمون هر سال و هر عید و هر کریسمس یادآوری میشه و روحمون رو دعوت به زندگی دوباره واسه تجربه کردن هر 4 فصل میکنه!
درسته زندگی کوتاهه ولی اگه اونو به بخش های مختلف مثل فصل ها - ماه ها - هفته ها - روزها - ساعت ها - دقیقه ها و ثانیه ها تقسیمشون کنیم میبینم که اونقدری طولانی میشن که شاید حتی حساب کردنش نیاز به داشتن یک عدد مغز انیشتینی داشته باشه! :)
پس بیاین از همین الان در لحظه زندگی کنیم و در دنیای خوندن غرق بشیم - گاها خوندن باعث میشه ذهنمون نسبت به پدیده های اطرافمون بازتر بشن و کلی عشق و حال کنیم
خوشحالم که اینجایین امیدوارم از نوشته هام لذت ببرین :) - Blue&Gray / Hope you Enjoy
- Neverland
- JoinedApril 12, 2022
Sign up to join the largest storytelling community
or
Story by 𝐀 𝐩𝐫𝐨𝐦𝐢𝐬𝐞🌈™
- 1 Published Story
ռɨɢɦȶ ֆӄʏ |Taehkook
184
31
11
کوک: میشه انقدر هیونگت هیونگت نکنی؟ گفتم کی هستی؟
تهیونگ: حواست باشه سُر نخوری کار دست خودت بدی، اونوقت به ج...