Sign up to join the largest storytelling community
or
Story by Solnishka
- 1 Published Story
دزدِ ماه | Lunny Vor
13
2
2
روی تشک چرکمرده ای دراز کشیده بودم .نگاه خالی و سردم روی زنجیر فلزی سرد دور مچ پام دودو میزد . صدای سرفه ی ی...