Eva_story

نتونستم تا فردا صبر ‌کنم
          	پارت ۳۱ هایرث آپ شد.
          	لطفا ووت دادن رو فراموش نکنید❤️
          	https://www.wattpad.com/1465822352?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_published&wp_page=create_on_publish&wp_uname=Eva_story

Asma20050

داستان جدید تدی‌مونو از دست ندید
          خودش معرفی می‌کنه داستانو :
          
          "یه داستان جدید دارم که مطمئنم عاشقش می‌شید! قصه‌ی یه دختر ایرانی که تو دنیای فشن و مد پر از رؤیاهای بزرگه. وقتی به فرانسه می‌ره تا به آرزوهاش برسه، تو مسیرش با یه غریبه آشنا می‌شه... اما این آشنایی یه اتفاق ساده نیست! حس می‌کنه سرنوشت یه برنامه‌هایی براش داره که اصلاً انتظارش رو نداشته. فکر کنید چی میشه وقتی عشق، سرنوشت و یه عالمه پیچ و خم تو راهش ظاهر می‌شن… دوست دارید باهاش همراه بشید و بفهمید چه ماجراهایی در انتظارشه؟"
          https://www.wattpad.com/story/382398239?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Teddima
          

Anima_animos

نقطه شروع داستان ما دقیقا مشخص نیست!
          من پرت شدم داخل تاریکی که باریکه نوری که ازش ساطع میشد نشون دهنده یه <عشق >بود
          و البته منبع اون باریکه نور....
          تابو های اطرافیان من بود که تبدیل شد به عقده،
          تبدیل شد به یک حس!
          و حالا کوک من دست تو رو ول نمیکنم
          مشکل نیست تهیونگ بخواب!
          من تو سیاهچاله ناخودآگاه ات هم باهات هستم 
          من <سایه> توام 
          ولی الان همراه باهم داریم تو تاریکی آرومی زندگی می‌کنیم
          این تاریکی با وجود الگوهای کهنی که دیگران داخلش شکل دادن قشنگه ...
          چون سرچشمش قشنگه نه خط های ریز و درشتی که باعث شکل گیری این عشق شد!
          پس بیا غرق شیم تو ابن تاريکی تا لحظه کشیده شدن تو سیاهچhttps://www.wattpad.com/story/376428619?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Anima_animos

busantownroad

فیکشن ترجمه شده ی کوکمین:
          
          جئون جونگکوک همیشه مخالف ازدواج، روابط و بچه ها بود. اون هرگز نمی خواست متعهد به کسی باشه و همیشه میگفت : "مردم احمقن و من از بیشتر اونا متنفرم."
          کیم سوکجین که از این حس جونگکوک آگاهی داشت، براش چیزی رو سرهم کرد که امیدوار بود جونگکوک بهش عشق بورزه.
          
          https://www.wattpad.com/story/277530855?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=busantownroad

sam_hanoul

همین الان پارت آخر هایرث رو تموم کردم. 
          برای خوندنش خیلی دست دست کردم و بالاخره شروعش کردم و وقتی شروعش کردم دیگه نتونستم دست بکشم.
          واقعاً از جذاب ترین هایی بود که خونده بودم. نوشته ها به اندازه یک کتاب فاخر برای من منظوم بود. و دنیایی که خلق کردی واقعا من رو به هیجان می آورد. نمیتونم بگم چقدر از خوندنش لذت بردم. از ته دل امیدوارم هم شغلت و هم تمام چیز هایی که در زندگی دنبالشونی برات صف بکشن.