Harunaml

خواستم بگم ...
          	پوزیشنم دیگه باتم نیست 
          	کیوتم خودتونین کونکَشا♡

miss_m_2818

آن که رخسارِ تو را رنگِ گل و نسرین داد
          
          صبر و آرام توانَد به منِ مسکین داد
          
          وان که گیسویِ تو را رسمِ تَطاول آموخت
          
          هم تواند کَرَمَش دادِ منِ غمگین داد
          
          من همان روز ز فرهاد طمع بُبریدم
          
          که عنانِ دلِ شیدا به لبِ شیرین داد
          
          گنجِ زر گر نَبُوَد، کُنجِ قناعت باقیست
          
          آن که آن داد به شاهان، به گدایان این داد
          
          خوش عروسیست جهان از رهِ صورت لیکن
          
          هر که پیوست بدو، عمرِ خودش کاوین داد
          
          بعد از این دستِ من و دامنِ سرو و لبِ جوی
          
          خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
          
          
          عیدتون مبارک باشه 
          بهترین هارو براتون آرزو میکنم در کنار خانواده 

isoufi

بیست سالت شد کوچولوءِ قلبم..تولدت مبارک؛
          باید آخرین باری که تولدت کنارت بودم ، بیشتر قدرِ زمانُ میدونستم؛ بگذریم..میخام بگم که انتهای مسیر ما تا اینجا بود، از این به بعد تو قلبم رشدت میدم و با کلمات بزرگت میکنم؛
          از طرف آری*

ByunRiyan

@isoufi چیزیش شده؟
Reply

isoufi

اقا طلا رو یادته؟ بزرگ شده باید ببینیش
          من صاحبِ دوتا شیرینِ دیگه هم شدما..
          یکیشون خیلی بغلیه.. شبا همو بغل میکنیم میخابیم؛
          الان که اشک هام بدون اجازه خودشون رو دار زدن
          پِلو «یکی از همون بچه قشنگام» اومد بغلم کرد-