Sign up to join the largest storytelling community
or
نوشتن هیچوقت اولویتم نبود؛ ولی الان یه بمب ساعتی تو کلهامه که میگه کاغذ کم کم داره جوهر شناسنامهم رو میخوره.اگه بترکه، لباسام رنگین میشن از خون هایی که باید بهشون فرصت نریخته شدن میدادم. من به این...View all Conversations
Stories by Swan
- 2 Published Stories
PARASITE [Taekook|Jaywon] موقتاً م...
413
37
2
•⊱
"التماست میکنم تهیونگ. همهچیز رو خرابتر از اینی که هست نکن."
"من التماس کردن رو بلد نیستم...
THE OUTSIDERS : ASHES (edited) [Vk...
398
36
2
"ما مردههای بیسری بودیم که بعد سالها از خواب بیدار میشدن و دنبال مغزهای به تاراج رفتهشون میگشتن.
...