MysteryISmyTalent

سال‌های سال دو امپراطوری به نام والیا و آرکادیا در همسایگی هم وجود داشتن اما مردم والیا از وجود امپراطوری دیگه کاملا بی‌خبر بودند‌. چون آرکادیا توسط جادوی سیاه از دید انسان‌ها مخفی شده بود. تا بالاخره با وارد شدن زنی از امپراطوری والیا به آرکادیا راز جاودانگی آن‌ها فاش شد! اما آیا این جنگ بیهوده نبود؟ آیا جاودانه‌ها همیشه برنده نمی‌شدند؟ شاهزاده جونگین داشت چیزی رو از مردم پنهان می‌کرد، اونم اینکه جاودانگی ساکنین آرکادیا در خطر بود و جونگین مجبور بود با والیا متحد بشه تا این جنگ رو هر چی سریع‌تر تموم کنه.
          
          https://www.wattpad.com/story/367951334?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ArxshxStylinson

user86992994

لاو اگه دنبال یه داستان متفاوتی به این فیک سر بزن. چانیول و پدر بکهیون توی گذشته عاشق هم بودن و حالا بعد بیست سال، مرد ۳۶ ساله جذاب و پسر ۱۷ ساله ای که چهرش شبیه پدرشه سر راه هم قرار میگیرن. 
          https://www.wattpad.com/story/318046303?utm_source

ParseH

@user86992994 دارم میخونمش اتفاقا
Reply

Firooze2002

بچه ها دیدین وقتی بی حوصله این هیچی حالتونو خوب نمیکنه؟
          براتون یه فیک آوردم که شاید بوی قهوه بده
          اگه یه نگاه به خلاصش بندازید فکر میکنم بهش جذب میشید
          
          https://www.wattpad.com/story/305579639?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002&wp_originator=cIp6gSgEzXsePvWRnu6ZGVdB2Jh%2BeOykaO9a%2FaNjfPoFGw3J%2FSdYooDrwWFUbC8rO5exBKHUWbt7ja%2FzLHS4Qv1Nw7XddRLC9w44QR2SBOB08N0ud31z%2B0fQTXCdHRDZ