_autistic_

برایت آرزوهای ساده میکنم:
          آرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببینی و صبح ها سر حوصله ملافه های سفید را مرتب کنی، پنجره اتاقت را باز کنی و هنگامی که چایت را مینوشی آفتاب روی گونه‌ات بنشیند. آرزو می کنم به کسی که دوستش داری بگویی دوستت دارم، اگر نه امیدوارم قدرت این را داشته باشی که لبخندهای مصنوعی بزنی. آرزو می کنم کتاب های خوب بخوانی، آهنگ های خوب گوش کنی، عطر های خوب ببویی، با آدم های خوب حرف بزنی و فراموش نکنی که هیچ وقت دیر نیست بودن چیزی که دوست داری باشی

_autistic_

فراموش نکن که تو قرار نیست همیشه حالت خوب باشد، 
          قرار نیست همیشه بار مشکلات عظیمی را به دوش بکشی و وانمود کنی خسته نیستی. 
          قرار نیست بی‌حوصله‌ترین باشی و اعتراف نکنی، مجال نخواهی و در نهایتِ خستگی، در موقعیت‌های ملال‌آور بمانی و اعتراض نکنی. 
          قرار نیست در دل مشکلات باشی و وانمود کنی همه چیز خوب است. 
          قرار نیست لبخندهای مصنوعی بزنی و واکنش‌های مصنوعی داشته‌باشی و خشم و اندوهت را به تعویق بیندازی.
          اشکالی ندارد که خسته‌ای، که غمگینی، که متنفری، که خشمگینی، که کم آورده‌ای، که احساس خوبی نداری. 
          اشکالی ندارد که مثل همیشه نیستی و لزومی ندارد روی احساسات حقیقی‌ات سرپوش بگذاری و به چیزی که نیستی وانمود کنی. 
          قرار نیست اندوهت را به موقع ابراز نکنی و از درون آسیب ببینی و بشکنی و همچنان لبخند بزنی. 
          قرار نیست اگر حالت خوب نیست، اگر غمگینی، اگر شرایط روحی مساعدی نداری، احساس شرم کنی.
          همانقدر که جسم آسیب می‌بیند، روان هم در معرض آسیب هست، با این تفاوت که نمی‌شود به نقطه‌‌ای اشاره کرد و حجم درد و آسیب را نشان داد و مهلت خواست. 
          نمی‌شود زخم روان را پانسمان کرد تا ببینند و مراعات کنند و نزدیک نشوند و شکستگی و آسیب را از آن چیزی که هست بزرگ‌تر نکنند. نمی‌شود فهماند که حجم جراحت چقدر هست و الان در چه مرحله‌ای‌ست و چقدر مانده تا بهبود.
          
          
          
          
          
          
          دیشب تو‌ تلویزیون روانشناسه میگفت هر روز الکی ده دقیقه بخندید حالتون خوب میشه، 
          الان داشتم الکی یکم واسه تست میخندیدم مادرم منو دید، نیم ساعته زیر لب یسری دعا زمزمه میکنه فوت میکنه سمتم
          
          
          
          روز خوبی داشته باشی ^^

_autistic_

میدونید فسنجون رو صدا کنید چی جواب میده؟
          میگه جون فسن
          
          چرا وقتی گفت هیچ گهی نمیتونی بخوری گفتم حالا ببین ._.
          
          هی رفیق
          امیدوارم خنده از رو لبات محو نشه

_autistic_

واکنش مامانم وقتی میگم برا مهمونی لباس ندارم:
          حالا لباساتو ک ریختم بیرون میفهمی
          آره لخت موندی تو برو از دیوار مهربانی لباس بردار
          ای درد بگیری که نمیذاری یه دقیقه فکرم اروم باشه
          میخوای لباس خودمو بکنم بدم تو بپوشی؟
          برو از همسایه بگیر
          برو شلوار کردی باباتو بپوش
          پس اون همه لباس تو کمد برا سگه؟
          هفته خوبی داشته باشییییییییییی

_autistic_

یه سوالی ذهنمو مشغول کرده
          بچه هایی که از 1400 تا 1410 به دنیا میان دهه چندی حساب میشن؟
          دهه صفری؟
          دهه جدید؟
          دهه ناشناخته؟
          
          صبح بخیر