تریسام بود فکر کنم اسمش my daddy بود . زین و لیام فکر کنم ازدواج کرده بودند و هر دو تاپ بودن پس دنبال هری رفتن که با هر دوشون باشه. باهاش قرار می زارن و خانه شون میارنش . حتی فکر کنم از رعد و برق هم می ترسید . اما کلا جریان سر این بود که دنبال شخص سومی برای رابطشون بودن که باتم بشه
ام هایی
نمیخوام هیچ قضاوتی داشته باشم که مثلا وای چه قدر می مسئولیت و اینا یا مثلا چرا اینشکلی میکنن نویسنده ها و اینا ولی خب دارم نگران میشم نمیدونم آیا این مسیجم به دست فرد مورد نظر میرسه یانه نمیدونم تو چه شرایطی هستی ولی خب فقط امیدوارم که یه نشونی ای از خودت بهمون بدی که حداقل بدونیم هنوز وجود داری چون نگرانتیم یا نگرانتم
سو انی وی لاو یو3>