「𝕽𝖆𝖛𝖊𝖓」

وقت بخیر لاو؛فیکشنِ کوچیکِ من درحال آپه و به حمایتِ تو و نگاهِ ارزشمندت نیاز داره!خوشحال میشم اگه بتونم چند دقیقه‌ای رو میزبانِ نگاهت باشم~
          
          - نگاهِ تیره‌رنگِ تو رُلِ سیگاری بود که با عطرِ شکلاتیش قلبم رو به‌آغوش کشید و آخرین قطره از تردیدِ توی وجودش رو دود کرد.
          - پس حالا بذار به‌جای عطرِ شکلاتیِ چشم‌هام،لب‌هام تبدیل به دراگی بشن که تاابد بهشون اعتیاد پیدا می‌کنی.
          https://www.wattpad.com/story/377098996?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=DejavuRaven

هی سلام ، اجازه هست که بوکم رو اینجا به اشتراک بگذارم؟

https://www.wattpad.com/story/385367110?utm_source=ios&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=Liafiction
          
          -بیفت رو زانو هات و چهار دست و پا بیا سمتم!

قشنگترین اتفاق امروزم باریدن برفه،به حدی خوشحالم که هیچی نمیتونه خرابش کنه:)

سلام^^
          لطفا منو تو اولین تجربه ترجمه ام همراهی کنین☆
          خوشحالم میکنین حمایت کنین ♡
          *ببخشید بی اجازه پیام میدم 
          
          https://www.wattpad.com/story/385006656?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=MINIJKlover
          
          

 #help 
          یه فیکی بود حدود سه یا چهار سال قبل خوندم تاز چند پارتش اومده بود خیلی قشنگ بود گمش کردم  اومگاورس بود 
          یه روز کوک میر سراغ بچش که تو مدرسه بود و از طرفی تهیونگ فک کنم میر سراغ بچه جیمین یا شوگا دقیق یادم نیست و از دستش چیزی میوفته که برش داره از پشت کوک بهش می‌چسبد و گردنش بو می‌کشه تهیونگ میترس که این بشر کیه و میخواد برگرد که همون لحظه بچه دوستش میاد و اون فرد از یاد می‌بره و میره ؛
          کوک رئیس یه گروه مافیا بود خیلی خشن بود و سرد از اینکه تهیونگ اذیت کنه لذت میبره ، کوک به تهیونگ ت*اوز می‌کنه 
          وقتی تهیونگو مارک می‌کنه بعد خیلی بی توجه می‌کنه بهش  و خیلی تهیونگ سختی میکشه
          فک کنم کوک بچش ۵ ساله بود . لطفاً کمک کنید تا پیداش کنم هرکس اسمشو می‌دونه بهم بگه خیلی ممنونتون میشم

سلام خوبی؟ میشه بگی چنلت چی شد ؟ (-̩̩̩-̩̩̩-̩̩̩-̩̩̩-̩̩̩___-̩̩̩-̩̩̩-̩̩̩-̩̩̩-̩̩̩)

https://www.wattpad.com/story/385506350?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=Sasadragon
          
          خوشحال میشم‌نگاهی بندازید ")))

هی لاو، ببخشید بی اجازه اومدم مسیج بوردت، بعد سه سال دوباره نوشتن رو از سر گرفتم، میشه به فیک جدیدم سربزنی؟ خوشحال میشم نظرتو راجع بهش بدونم✨
          
          -راستی، فالوت کردم، خوشحال میشم افتخار بدی و وارد دایره ادمای زندگیم بشی و باهم تعامل کنیم ❤️
          
          ‏https://www.wattpad.com/story/331058595?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=
          

وووی نویسنده مورد علاقه‌ام•~•