[نفرین جاودانگی|the curse of immortality]
سالهای سال دو امپراطوری به نام والیا و آرکادیا در همسایگی هم وجود داشتن اما مردم والیا از وجود امپراطوری دیگه کاملا بیخبر بودند. چون آرکادیا توسط جادوی سیاه از دید انسانها مخفی شده بود.
آرکادیا رازی بزرگ داشت که بالاخره روزی با وارد شدن متجاوزی از خاک والیا به سرزمینش برای دیگران فاش شد، مردم آرکادیا جاودان بودند و هرگز نمیمردند!
متجاوزی که از والیا وارد ارکادیا شده بود تاجگذاری شاهزاده جونگین رو خراب کرد و به واسطهی این اتفاق جنگی بزرگ بین دو امپراطوری جاودان و غیرجاودان آغاز شد.
اما آیا این جنگ بیهوده نبود؟ آیا جاودانهها همیشه برنده نمیشدند؟ شاهزاده جونگین داشت چیزی رو از مردم پنهان میکرد، آن هم اینکه جاودانگی ساکنین آرکادیا در خطر بود و جونگین مجبور بود با والیا متحد بشود تا این جنگ را هر چه سریعتر تمام کند.
ژانر: فانتزی، تاریخی
کاپلهای اصلی: کایسو چانبک، هونهو
کاپل فرعی:سکای
https://www.wattpad.com/story/367951334?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=ArxshxStylinson
فیک مروارید سیاه
بک یه دزد بود که عاشق لاشی ترین آدم روی زمین یعنی چانیول شد . اما کی فکرشو میکرد که چانیول پلیس باشه؟
حالا بک بین رییس مغرورش اوه سهون و یه پلیس گیر افتاده بود
https://www.wattpad.com/story/257811144?utm_source=android&