~آن‌سوی پیله‌های درهم تنیده، رویای پروانه شدن در سرم ولوله به پا کرده بود. ولوله‌ای پر شور که انگشتانم را برای به تحریر در آوردن واژگانی بیشتر در جان صفحات وا می‌داشت. به راستی که عشق همین بود!
"غرق در عمقِ کلمات و لذت بی‌نهایتِ بازی دادن‌اشان."~
  • یه‌ گوشه‌‌ی امن، توی تیزی چشم‌های یونگی..⁦ƪ⁠(⁠˘⁠⌣⁠˘⁠)⁠ʃ⁩
  • JoinedJuly 1, 2020


Last Message
_roshana_ _roshana_ 14 hours ago
کاش تواناییش رو داشتم و سنتروید رو توی یک هفته تمام می‌کردم. کاش انگشت‌هام باهام راه می‌اومدن. چشم‌هام خسته و دردناک نمی‌شدن. این روزها اونقدری ذهنم پر از کلمه‌ست که دیگه داره کم کم به عذاب تبدیل می‌...
View all Conversations

Stories by sopeloviin`~
𝐶𝐸𝑁𝑇𝑅𝑂𝐼𝐷' ~𝑆𝑂𝑃𝐸~ by _roshana_
𝐶𝐸𝑁𝑇𝑅𝑂𝐼𝐷' ~𝑆𝑂𝑃𝐸~
مین یونگی از خیلی چیزها توی زندگیش مطمئن نیست. در واقع زندگی جوری باهاش تا کرده که به اجبار، باورش به خیلی چی...
ranking #92 in romance See all rankings
Friend or Boyfriend?^^ ~Sope OneShot~ by _roshana_
Friend or Boyfriend?^^ ~Sope OneSh...
اگه یونگی دیگه نمی‌خواست برای رابطه‌اشون مثل قبل وقت بزاره، اگه همه چیز تغییر کرده بود، اگه دیوارهایی از جنس...
ranking #29 in short See all rankings
Return to you."Sope" by _roshana_
Return to you."Sope"
یونگی و هوسوک؛ اون‌ها از کودکی صمیمی‌ترین دوست‌های همدیگه‌ بودن. هوسوک، در تمام لحظات شیرین کودکی‌اش، یونگی ر...