~آنسوی پیلههای درهم تنیده، رویای پروانه شدن در سرم ولوله به پا کرده بود. ولولهای پر شور که انگشتانم را برای به تحریر در آوردن واژگانی بیشتر در جان صفحات وا میداشت. به راستی که عشق همین بود!
"غرق در عمقِ کلمات و لذت بینهایتِ بازی دادناشان."~
- یه گوشهی امن، توی تیزی چشمهای یونگی..ƪ(˘⌣˘)ʃ
- JoinedJuly 1, 2020
Sign up to join the largest storytelling community
or
_roshana_
Dec 22, 2024 10:29AM
یه جوری اینجا خلوته، که دارم فکر میکنم اصلا کسی منتظر سنتروید بوده؟و حتی گاهی به این فکر میکنم که مشکل از نوشتنِ منه؟ یا سنتروید؟ :(View all Conversations
Stories by sopeloviin`~
- 3 Published Stories
𝐶𝐸𝑁𝑇𝑅𝑂𝐼𝐷' ~𝑆𝑂𝑃𝐸~
421
106
7
مین یونگی از خیلی چیزها توی زندگیش مطمئن نیست. در واقع زندگی جوری باهاش تا کرده که به اجبار، باورش به خیلی چی...
#26 in romance
See all rankings
Friend or Boyfriend?^^ ~Sope OneSh...
140
32
1
اگه یونگی دیگه نمیخواست برای رابطهاشون مثل قبل وقت بزاره، اگه همه چیز تغییر کرده بود، اگه دیوارهایی از جنس...
#35 in short
See all rankings
Falling' ⟨sope OneShot⟩♡
92
16
1
هوسوک گیج، بهت زده و سردرگم بود. گویا توی مسیرِ مارپیچوار و تکراریای که از ابتدا به انتهاش رو بارها و بارها...
#37 in short
See all rankings
3 Reading Lists
- Reading List
- 27 Stories
- Reading List
- 1 Story