هری من میدونستم اون بوسه توی فرودگاه آخرین بوسهست اما تو متوجه شدی؟
دونستن درد داره.
دونستن آخرین بار هامون پاهامو زنجیر کرده بود و تا وقتی که هواپیما پرواز کرد میخواستم برگردم.
وقتی رسیدم توکیو توی فرودگاه نیم ساعت داشتم به برگشتن فکر میکردم.
اما تو نباید میدونستی...
تن من بدون جسم تو ناقص ترین خلقت هستیعه.
مثل سرزمین بدون ساکن.
میشه به داستان کوتاه و بسیار رمانتیک 《آنجل آف ماین》 سر بزنی؟ داستانش متفاوته. زویی هم داره =))))
بوس روی چشمات♡
https://my.w.tt/KTiWwCK90ab