arin_oo

«فاصله‌ش کمتر از یه نفس بود.
          تهیونگ خم شد، صداش بم تر از حالت معمول بود.خش‌دار و پر از وسوسه:
          – فکر می‌کنی اگه گفت می‌خوادت… واقعاً می‌فهمی با کی طرفی؟
          
          جونگکوک پلک نزد. قلبش تندتر می‌زد، گرمای نفس تهیونگ روی لباش می‌نشست.
          – ش… شما چرا انقدر اهمیت می‌دین؟
          
          نگاه‌هاشون روی هم قفل شد.
          لبخندی که روی لب جونگکوک بود و نفس هایی که لابه‌لاش گره می‌خورد...
           کششی که هیچ‌کدوم دیگه جرات انکارش رو نداشتن
           این فقط یه قصه‌ی عاشقانه نیست. 
          این بازی خطرناکِ وسوسه‌ست.
          
           آماده‌ای غرق این کشش بشی؟»
          
          
          مین کاپل:ویکوک/کوکوی
          ژانر:درام،روانشناختی،انگست،اسمات
          
          روزهای آپ:هفته ای حداقل یک پارت
          
          https://www.wattpad.com/story/400322951?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=arin_oo

Cloudykm

سلام زیبارو
          عذرمیخوام بی‌ اجازه مسیج بوردت رو شلوغ میکنم
          ممکنه یه سر به فیکشنم بزنی؟
          اکانت قبلیم از دسترسم خارج شده بود الا که برگشتم نیاز به حمایت دارم
          https://www.wattpad.com/story/398502225?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Cloudykm

jazminpee

@Cloudykm چرا که نگه کلی الان فالو ام کردمت
Reply

exo_Bl_fiction

سلام عزیز قشنگم ✨️
          مرسی که خوندن فیکم رو شروع کردی و بهش ووت میدی
          این برام خیلی ارزشمنده❤️
          دوست دارم نظراتت رو بدونم این خیلی بهم کمک میکنه ک چه مثبت باشه چه منفی برام قابل احترامه
          امیدوارم قلمم رو دوست داشته باشی و به دلت بشینه تا توی بقیه مسیر خم همراهیم کنی ✨️❤️
          
          ممنونم که با خانواده کوچیکم پا گذاشتی :)