minhunya
یلام ببخسید ک ابنو اینجا میگم
من ی فیک ت واتپدم خوندم گمش کردم
تهکوک بود فکتم یا کوکوی
اونا ازدواج میکنن توی دوران قدیم مثلا سال ۱۹۹۸ اینطرافا و زمانی بود ک طلاق ی چیز خیلی بد بود توی فرهنگ کره و اونا ی دختر دارن ک کوکو طلاق میگیره و میره خونه پدریش ک اونم تهیونگ خریده بود براشون چون با تهبونگ ب ی سربرمشکل برخورده بود مثله ابنکه کوک احساس بی ارزشی میکنه و این حرفا فکنم لرا ابن بود ک تهیونک میرفت دنبال کارس و بعد ی مدت برمبگشت پیشش؟ دقیق یادم نبست ولب ب همچینچیزیل بود و اینکه کلا ازدواجشون سنتی بود چون دنبال ی امگای پاک وچشکم و گوش بسته بودن؟(نمیدونم فیک امگاورس بود یا کلا اینجوری بود ک ی پسر میتونه بارور بشه) و خلاصه اونجا تهیونگ بعد از ازدواج مجددش با ی دختر ک اونم از سر کوکو بوده فک کنم و با این حال بازم جشمشذروی کوک هست و تعیونگ متوجه میشه دختره ب پاکب چیزی ک مبگفتن نبود و از اینجور حرفا ک خب مهم نبوده براش ولی بهش برخورد، کوک توی قرارهای از پیش تعیین شده با پسر خالهای میره فکنم ک ب مزاق تهیونگ خوش نیامد این حرفا، یبارم ازش خواست بیاد باهاش حرف بزنه ولی باهم رابطه برقرار میکنن توی ماشین، و کوک ک برگشته داخل خونه ک اونم تهیونگ خریده بوده براشون ک مامانش کبودی ها رو میبینه و حرف بارش میکنه و میگه فردا پس فردا شکمت امد بالا من بگم چی ب در و همسایه ها و از خونه میندازتش بیرون.
چون دفعه اولش نبود ک بعد از طلاق کبود میاد خونه و همش کاره تهیونگه.ی بار مادره از کوک مبپرسه این کبودی ها چیه و کوک میگه کاره بچه اس و مادره مئگه کاره بابای بچه اس یا بچه؟ :/اره
خلاصه کوک توی اون ساعت تک و تنها با دختر کوچولوش میره بیرون و فکنم کلیسا و..ک شب و بگذرونن ک تهیونگ میبرتش خونه و بعد از خوابوندن بچه میره ک بخوابه ک تهیونگ بغلس میکنه و مجبورش میکنه بخوابه باش شبو.
صبحم ک زن تهیونگ میاد خونه و...
خلاصه کوک از، دست ته و فشاره زندگی بیمار میشه اس ام فکنم
و خلاصه ک این فیک توی ریدینگ لیستم هستش و چون من فیکای زئادی رو خوندم و تموم کردم این لابلاشون هست و گمش کردم و یادم نیست اسمش چی بوده و واتپدم خرابه نمیره پاین پیش فیکای قدیمیم ک ببینم کجاست و..
لطفا اگ پیداش کردین بم بدینش نمیدونم امگاورسه با ن