حاجی حاجی..... رفتم مامانمو بغل کنم (مامانم روبروی سینک بود) نگاهم افتاد به سینک که توش یه بدن بی سره، حاحیییی قلبم یه لحطه از شوک درد گرفت :/
بعد متوجه شدم اردکه
حاجی حاجی..... رفتم مامانمو بغل کنم (مامانم روبروی سینک بود) نگاهم افتاد به سینک که توش یه بدن بی سره، حاحیییی قلبم یه لحطه از شوک درد گرفت :/
بعد متوجه شدم اردکه
@maedeh_b_r عههههه
اوووووو نقاشم بودی نمیدونستیم؟؟
چرت چرا؟*خنده
از اون مسابقه ها بود که برا اسراف و شهیدا نقاشی میکشیدن؟
*خنده*دیگه تموم شد همونم نمیدن